عزیزم اول تاپیک هات خوندم بعد میخوام جواب بدم
اولا که با وجود اون خواهرشوهرت واقعا حالت خیلی نباید خوب باشه با خانوادش
خودش هم اگه کاراشو تکرار نکرده تو این سه سال و چیز مشکوکی ازش ندیدی خودت اذیت نکن
شاید فقط مربوط به گذشته بوده و تموم شده
وبی یه مدت برو تو قیافه
بعد خیلی جدی و بدون بغض و بدون تپق با همسرت حرف بزن
بگو الان مگه با من زندگی نمیکنی
مگه با من زیر یه سقف نیستی
خب چرا زن های دیگه رو هم پاشونو کشیدی وسط زندگیمون
مگه من برات کم گذاشتم و مگه زندگی قشنگمون چشه
بعد یه کم عشوه بیا که چجوری دلت میاد با من که انقدر دوستت دارم و دلبستتم و پناهم تویی اینکار کنی
ینی قضیه رو پندش کن ببین واکنشش چیه
اگه ترسید که بدون شاید چیزی بیشنر از چت هاست
بعد اگه پرسید منظورت چیه بگو خاطرات قبلیت رو چرا هنوزم نگه داشتی رو گوشیت پاکشون کن
رمز هم نذار رو گوشیت یه مدت یا من رمزت بدونم
بد کردی باهام
بعد یه مدت واقعا دورا دور حوایت بهش باشه ولی به روش نیار