2777
2789
عنوان

یه کمک برسونید ب من 😂

| مشاهده متن کامل بحث + 334 بازدید | 29 پست

خونرو سانت به سانت بساب بعد موقع شستن ظرف ها همینطوری که داری برق میندازی بهشون و مامانت داره چایی ای که براش ریختی میل میکنه بگو (مااااااماااااان (با نهایت ناز و لوس بازی و حال بهم زنی)  میخواستم در مورد یه موضگعی باهتون صحبت کنم لطفا.) 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

مامانا فقط موقعی که رفیق آدم باشن دلنشین هستن🤣در غیر این صورت پاره ایم داشم😂🤟🏻

و من الان پاره ام 😂😔

ریشه درختی‌ام که کنار لجن زار رشد میکند , بخواهم ریشه را قطع کنم خود را نابود کرده‌ام

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همیشهههههه رفیقمه حالا من عصبی میشم ولی هرکاری کنم پشتمه🥰 خندم میگیره اینو‌ میگید😂

برا منم همینطور همیشه رفیقمه.. ولی یه جاهایی توی نقش مادرانه خودشون هستن برای محافظت ازت باید مخالفت کنن دیگه!!! 

پاشو آستینا رو بده بالا ی خونه تکونی مشتی بکن حله😂

حله حله میکنم فقط نتیجه بده آدمم میکشم 

ریشه درختی‌ام که کنار لجن زار رشد میکند , بخواهم ریشه را قطع کنم خود را نابود کرده‌ام
خونرو سانت به سانت بساب بعد موقع شستن ظرف ها همینطوری که داری برق میندازی بهشون و مامانت داره چایی ا ...

وایی😂

اوکیه مرسی 

ریشه درختی‌ام که کنار لجن زار رشد میکند , بخواهم ریشه را قطع کنم خود را نابود کرده‌ام
سروران عزیزی که... 😂😂🤟🏻

اگ دیگ نیومدم خودتون میدونید چه بلایی سرم اومده 😐😂

ریشه درختی‌ام که کنار لجن زار رشد میکند , بخواهم ریشه را قطع کنم خود را نابود کرده‌ام
وایی😂 اوکیه مرسی 

فدا مدا ✋😂

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

فایده نداشت 🥸

شاید شاید خواستت منطقی نیست

اگه مصممی و مطمئنی این کار درسته، یه چند روز در موردش حرف نزن با مامانت تا آروم بشه

سعی کن هواشو داشته باشی، کمکش کنی و دلشو به دست بیاری که از اون جو متشنج دور بشین

بعد بشین باهاش منطقی صحبت کن و بگو که چرا میخوای این کارو انجام بدی و سعی کن بدون بی احترامی و لجبازی  قانعش کنی

شاید شاید خواستت منطقی نیست اگه مصممی و مطمئنی این کار درسته، یه چند روز در موردش حرف نزن با مامانت ...

قبلا ک گذاشته الان نمیدونم چی شده علتش چیه اجازه نمیده 

ریشه درختی‌ام که کنار لجن زار رشد میکند , بخواهم ریشه را قطع کنم خود را نابود کرده‌ام
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز