شوهرم دیشب یهو گفت برای تو هم پیش اومده که از اینهمه مسولیت خسته بشی و بخوای بری یه جا که برای خودت باشی گفتم اره پی اومده ولی من از زندگیم خیلی راضیم از اینکه صبح از هفت که بیدار میشم تا 12 شب نمیشینم همش در حال بدو بدو هستم راضیم چون شب که میخوام بخوابم با خودم میگم امروز چقدر کار کردم ها چقدر مفید بودم و به خاطر غر هایی که زدم ناراحت میشم با خودم میگم فردا تکرار نمیکنم گفت نمیتونم منظورم رو برسونم .. گفتم یعنی میخوای چه کار کنی که نمیتونی گفت مثلا شب بعد از کار میرفتم دور دور .. گفتم خوب الان برو گفت نه بابا نمیشه که ... گفتم ببین دیگه ازدواج کردی بچه داری همه موجودات چه انسان چه حیوان به دنیا میان بزرگ میشن مستقل میشن زوج میشن بچه دار میشن بچه شونو بزرگ میکنن و مسقل میکنن تو هم مثل همه