2777
2789

من میخواستم یه خونه قولنامه کنم یه مشتری هم پای خونم بود قبل از اینکه برم جلسه زنگ زدم به مشتریم گفتم هنوز خریداری گفت بله شما برید من پشتش جلسه میزارم ما قولنامه کردم بعد زنگ زدیم هی امروز فردا کرد و بعد گفت نمی‌خوام ...حالا من موندم و دو تا چک برای هفته دیگه که اگه پاس نشه باید یک و نیم میلیارد خسارت بدم و معامله فسخ میشه ...خواهش میکنم منو دعا کنید با هر زبونی بلدید با هر اعتقادی که دارید ...خدایا به من رحم کن

امید آخرین چیزیست که میمیرد

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزززم🥺🥺🥺🥺🥺

خدایا خودت کمکش کن🙏🙏🙏

عضو خاموشِ چند ساله ی نی نی سایت...❤️برای سلامتی پسرم یه صلوات مهمونم میکنید؟🙏🌹پسرم دنیام ۲۱تیر پاگذاشت به دنیا😍از اولش عجله داشت زود بیاد آخرم ۸ ماهه دنیا اومد😂♥همیشه میگفتم کی باشه به خط سبز روی کارت واکسنت برسی پسرم.توی دشک کوچولوت گم میشدی😅الان اومدی روی خط نارنجی دورت بگردم تپلی من🧿🪬 امروز ۱۴۰۳/۱/۱۸ برای اولین بار پسرمو میبریم آرایشگاه که خوجل بشه چیزی نمونده ۹ ماهش بشه😍💞امروز۳/۲/۳ آرسام برای اولین بار دست گرفت به مبل و بلندشد.بهت افتخارمیکنم جان من🥰❤️۱۴۰۳/۴/۲۱ پسر تپلی من یکساله شد😍 تیکر تولدبرای ۲ سالگیش رو گذشتم🥹وای خدا بالاخر دوتا دندون خوشگل در اورد😍😂۰۳/۵/    امروز ۱۹ مهر هست‌‌‌‌.پسرم دنیام دوتا دندون دیگه هم بالا در اورد💖.دلش میخواد راه بره ولی هنوز نمیتونه.قراره دو هفته دیگه بریم پیش پدربزرگش انشالله تا اون موقع راه میفته❤️🌿 امروز ۸ آبان پسرم راه میره.همش میخندم و بهش میگم مثل پنگوئن شدی مامان😂دقیقا مثل پنگوئن راه میره‌.خیلی زجر کشیدم بابت شیر و غذاخوردنش‌.آخرم کارمون کشیده شد به دکتر بلع. ولی الان خوبه😘❤️خدایاشکرت. امروز ۱ دی هست.پسرم ۳ تا دندون دیگه درآورده و خیلی بامزه تر شده😂بهش میگم بگو ماما میگه نه نه.میگم بگو بابا میگه نه نه.نمیدونم نه رو کی یادش داده؟😐🚶عوضش هر موقع خرابکاری میکنه میگه ماما😫امروز ۱۰/۲۳.پسرم واکسن ۱۸ ماهگیش رو زد.خیلی گریه کرد ولی خداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزارخداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزار مرتبه شکرت پسرم حالش خوبه.شب آخری که زایشگاه بودم ساعت ۱ شب پیتزا خوردم چون خیلییی دوست دارم😂بچه تکون نخورد و ساعت ۵ صبح سزارین اورژانسی شدم.الان پسرم عاشققق پیتزاهست🙂😂هروقت من ناراحت باشم میاد نگاهم میکنه و میخنده تا من بخندم.همش سعی میکنه ناراحتم نکنه.دیشب گوشواره تو گوشمو کشید خیلی درد اومد بلند گفتم پسر بد.هی میومد منت کشی که اخم نکنم😂😂خدایا من ازت ممنونم که منو لایق دونستی🩵🙏

ایته الکرسی خوندم صلوات فرستادم امیدت فقط به خدا باسه شک نکن نا امید نمیشی

مرسی عزیزم واقعا لطف کردید ‌.. خدا خیلی بزرگه و خیلی مهربونه ولی منم خیلی گناهکارم فقط امیدوارم این دفعه هم مثل دفعه های قبل دستمویگیره ...هر چند که رها نکرده هیچوقت😭😭

امید آخرین چیزیست که میمیرد

عزیزم به خدا توکل کن.

من خودم الان پدرم مریضه ورشکست شده.

هزار تا طلبکار و کلاه. بردار دور بر خونه پدریم هستن.

پدرم با عمل قلب بازی که کرد الان فراریه.

یه خواهر مجرد که قراره تو محلی ازدواج کنه که هر روز یه پلیس و یه مامور و یه طلبکار جلو در بوده.

مادرم تو سن ۵۲ سالگی یکماهه دیسک کمر گرفته دولا راه میره و دلش نمیاد خرج دوا و دکتر بکنه. و روز به روز داره بدتر میشه حالش.

خودم آزمون استخدامی دادم قبول نشدم اگرچه خودم کار با درآمد خوب دارم. زانوهام ساییدگی داره بخاطر کارم کمر درد زیادی دارم. یک ساله درگیر بیماری اعصاب به نام پانیک هستمو زندگیمو متلاشی کرده.

۱۲۰ میلیون پول همسرمو پارسال خوردن. خواهرم دوبار خودکشی کرد پارسال آمبولی ریه کرد و یک ماه بیمارستان بود.

خودم پر از مریضی هستم. پودر شدم از شدت فشار تو تین چند سال.

پدرم ازدواج اول ناموفق داشت و دو تا بچه از اون ازدواج که به ضرب و زور کتک مادرم مدتی نگه شون داشت. به مادرم گفت چون بچه ات دختره باید بندازیش و انقدر کتکتش میزد که وقتی خواهرم بدنیا اومد سر و صورتش کبود بود. به مادرم خیانت میکرد مدام. مادرم سزطان روده و معده و رحم داره. حتی پول نمیداد بره خودشو درمان کنه و یبار با لگد جلو در بیمارستان مادرمو انداخت پایین و پول نداد برای عملش و مادرم افتاد تو چاله و گل خیس شد رفتیم دوتایی طلاشو فروختیم و من به عنوان بزرگتر در ۱۵ سالگی رفتم امضا کردم مادمو بردن اتاق عمل. همیشه تنها میرفت عمل، همیشه من امضا کننده بودم. خب حالا برای دومین بار در عمر زندگی مشترکشون ، پدرم ورشکست شده. و الان مادرم کمرش خم شده خودم گیر زندگیم هستم و شاید میرفتم چند روز کمک حالش میبودم.

ولی با همه اینها من و خواهرانم با امید خدا داریم پیش میریم

هر چی داریم از خداااااااست بعد پدر و مادر بعد عشق پسری که همسرمونه و لا غیر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

رسم شب زفاف

nazila7579 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز