تازه ازدواج کردیم و بدون عروسی به دلایلی مجبور شدیم مدتی خونه مادرشوهرم اینا بمونیم تو اینمدت خیلی اذیت شدم از رفتارشون
مثلا شیرینی تو کارتون بود خودم دیدم برد قایمشون کرد دو دونه گذاشت تهش گفت همینو داریم 😐 دلمه ک درست میکنه ی ظرف ازش قایم میکنه :/ یا تو بشقاب من غذا از همه کمتر میزاره (خودش میکشه برام ) ، هرسری ک چیزی میخوام درست کنم چپ چپ نگام میکنه وایمیسته بالاسرم ببینم چیکار میکنم ، تخم مرغ صبح براشوهرم ک سرکار میره درست میکنم میشمارتش یسری شوهرم گفت چند تا شکوندی اون زودتر گفت انقدر ، سیب زمینی خواستم سرخ کنم گفت زیاده انقدر کم درست کن درحالی ک نرمال بود یا ی چند روزی میشه همش گیر میده روغن نریز تو تخم مرغ 😐درحالی ک تخم مرغ روغن نباشه ته میگیره دیگه شوهرم سر اومد گفت مامان کافیه دیگه و بحثشون شد با مادروپدرش (پدرشم کم از این چیزا بهم نگفته ولی فعلا مشکل من مادرشه) و ما تو اتاق چند روزه شوهرم خوراکی گرفته با ی گاز کوچیک درست میکنیم ، لوله اشون ترکیده بعد رفته به زنعمو و عموی شوهرم گفته تقصیر من بوده من روغن ریختم تو سینک😐بعد چند روز امروز ک شوهرم سرکار بود غذا اورد منم گفتم از دستت ناراحتم پشتم حرف زدی اونم گفت فلانی(زنعموشوهرم) بهت گفته؟ بعد گفت ک من چیزی نگفتم منم غذارو اصلا دستش نزدم و میخوام ببرمش براش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چی میشه گفت زودتر پول جمع کنید جدا بشید.حس میکنم مادرشوهر سن بالا و فوق العاده سنتی داری با طرز فکر قدیمی و متاسفانه اینجور افرادی نمیشه تغییر داد فقط باید با سیاست بپیچونیشون زیادم به حرفایی ک پشتت میزنه محل نده.یه جاهایی کاری که میگه رو تو جمع بکن اگه بد شد بگو طبق دستورالعمل شما بود
حالا یه جا زندگی کردن این مشکلات رو داره،،،، چند وقت بعد یه جای دیگه زندگی میکنید راحت میشی،،،، به نظر من امروز که غذا برات اورده بخور ،،،، گناه داره،،،،، به قول مادرم همیشه میگه بزار اون بد باشه تو یه کاری بکن که محبت ایجاد بشه
کار اشتباهی کردی. اگر ۵سال هم عقد میموندی بهتر از وضع الانت بود. الانم برو خونه بابات تا خونه خودت اماده بشه
حقیقت آیینهای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست، هر کس تکهایی از آن را برداشت خود را در آن دید، گمان کرد حقیقت نزد اوست، حال آنکه حقیقت نزد همگان است.