2777
2789

حس میکنم دیگه نمیتونم رمقی برام نمونده، شوهرم خیلی اذیت میکنه یه کاری چند سال پیش خاست انجام بده نشد الان به من میگه برو بیرون، تابه حال زیاد میگف برو ولی دیشب بش گفتم باشه نامردی مهریه رو ندی،  یا یه بخشی بده من برم جایی اجاره کنم، بعد از سه چهار روز بی اشتهایی عصبی و شکنجه شدنی که نه ساعت تمام غر و حرف زدن گوش دادم معده درد و سردرد شدم تنها رفتم دکتر ساعت 11*12  شب رسیدم 

بعد بهم میگه باز که اومدی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عجب آدم بی معرفتیه شوهرت

متوجه نشدم مشکلتون سر چیه

کاربری ترکیده شده سال ٩٥. بیهوده ست مجادله بر سر دیانت یا بی دینی آدمها,کسی که دروغ نمیگوید,مهربان است,از رنج دیگران اندوهگین می شود به مقصد رسیده است,از هر راهی که رفته باشد.

وقتی زندگیت اینطوری بود چرا بچه دلر شدی 

الان ببین اگ شوهرا نمیتونه بچه رو نگه داره خودت بگیرش طلاقتو بگیر مهریه تو بگیر 

مادرم ،مهم نیست چند سال است که از پیش من رفته‌ای، همیشه دعا می‌ کنم که یک بار دیگر صورتت را ببینم. دلم برایت تنگ شده است! 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792