اول از اینکه من پسرم . واس این گفتم که میگن خواب مرد و زن فرق میکنه . خواب دیدم تو محلمون نشسته بودیم یه مقدار پول نمیدونم از کجا اومده بود دستم در آوردم نشون یکی از رفیقای قدیمیم که هم کلاسیم بود نشون دادم یهو دیدم گفت ببینم این پول خیلی ارزشش زیاد پولها هم زیاد نبودن تو جیب جا میشدن یعنی یه جوری حس کردم تو خواب انگار اندازه پنج شیش میلیارد الان می ارزید بعدش با رفیقم صحبت کردم گفتم بزار یه جا سرمایه گذاری کنیم باش گفت باشه بعد نمیدونم چی شد من منتظرم بودم دوستم بره خونشون و بیاد یهو دیدم با دوتا ماشین پر از پسر هم سن و سال خودم اومدن که خفتم کنن دوستمم باهاشون بود فهمیدم که خیانت کرده منم فرار کردم هر جا میرفتم دنبالم بودن تا اینکه دیگه داشتم کم می آوردم که یهو چشمم خورد به خونه دختر داییم و از اونجا کشیدم بالا و رفتم تو حیاطشون و اونام ندیدنم یعنی یه ثانیه دیر تر رفته بودم تموم شده بود و میفهمیدن کجام. خلاصه نوشتم ولی خیلی به واقعیت نزدیک بود یعنی یه جورایی جسمم رو هم حس کردم اونجا بخدا خودمم موهای تنم سیخ شده یعنی مثل زندگی پس از زندگی شده بودم دوتا یکی روحم بود که اینا رو تماشا میکرد یکی جسمم بود که میدویید