سلام من یه مشکل عجیب دارم آقا وقتی با بابام میرم بیرون مثلا چیزی میخوام بخرم بیشتر از یه مبلغی میشه تو گلوم گیر میکنه رسما،مثلا برای مامانم این حسو ندارم زیاد ولی با بابام یه شام میخورم بیرون همینکه بفهمم چقدر شده از گلوم پایین نمیره یا جایی میرم وقتی قیمتشون میفهمم کلا کوفتم میشه،میدونید جرا اینطوریه؟یا چیکار کنم این حسو نداشته باشم خیلی بده
چرا اخه؟؟
از محبت بابات شرمنده میشی؟😄
رودربایستی داری باهاش؟ خو اون‌پولی ام ک مامانت خرج میکنه از جیب همون باباست که
منم از ی حدی بیشتر میشه سختم میشه ب خاطر اینکه میبینم چقدر گرونی هست و چقدر از خودشون میزنن برای من واقعا سختم میشه
از شدت خساستته فک کنم
فك كن خودت بچه داري خوشحالي براش خرج ميكني و اگه اين حس تورو داشته باشه واست عجيبه ! باباته عزيزم واسه تو خرج نكنه واسه كي كنه !
منم اینطوریم نمیدونم شاید چون کارش سخته و خیلی زحمت میکشه دلم میسوزه دوست ندارم بخاطر من بهش فشار بیاد حتی یه ذره
ابجی منم همینطوره.... مثلا نوشیدنی میگه خارجی گرونه من ایرانی میخام
اگه میشه قیمت رو نپرس
مگه دست پدرت تنگه؟
منکه خز بچگی اینقدر قناعت کردم هرچی من نخریدم خواهرم خرید آخرشم اون گرو خوب شد من بد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
