2777
2789

بچه ها من اصلا ادم خرافاتی نیستم خیلی کارا ب این چیزا ندارم ولی خوب گنج رو قبول دارم ک وجود داره و همه قبولش دارن همینجور ک هزاران ادم پیدا کردن همینجور ک خود دولت گفته تمام گنج های کشور مال دولته

پس وجود داره صدرصد چیز خیالی نیست

با خواهرشوهرم اینا داشتیم از روستا کناریشون رد میشدیم من همینجور تو ماشین چرت میزدم بیرون نگاه میکردم یهو حس کردم رو تپه ها یه مار خیلی بزرگ دیدم رنگ همون خاک تپه ها ک داره نگام میکنه اصلا یجور عجیبی بود فکر کردم توهم زدم چون تو چرت بودم به خواهرشوهرم گفتم اینجا مار داره؟گفت اره داره ولی  همه قدیمی ها اینجا اعتقاد دارن زیر این تپه ها یه گنج خیلی عظیم هست که یه مار ازش نگهداری میکنه نمیزاره هیچکس سمتش بره

فقط چندسالی یبار خودش نشون یه نفر میده که دلش میخاد از اون گنج بهش بده

گفت شوهر عمم دیدی از چوپونی یهو چطور ثروتمند شد مدرسه و مسجد روستا رو ساخت همه میگن همین ماره طلا بهش داده که پولدار شد از روستا رفته تو شهر ولی به کسی چیزی نمیگه.من بهش گفتم من ی مار دیدم خیلی گنده بود خواهرشوهرم خندید گفت گرما خورده به سرت آدم قطحه ماره خودش نشون تو بده.

از ظهری همش تو فکرم بچه ها خیلی ذهنم درگیر شده همش میگم شاید توهم بوده شاید خواب بوده شاید اثر گرما زیادی به سرم بوده

شما چنین چیزای شنیدین اطرافتون؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز