دیشب با مادر شوهرم بخاطر شلوغی کاری بچه ها حرف میزدیم.مادر شوهرم از اونا ک خودش فرشته نشون میده.تو خونش میره یرات میزاره برمیداره .نمیزاره دست ب سیاه و سفید بزنی..احترام نگه میداره بخصوص تو جمع خانوادگی خودشون...درسته من رابطه خیلی خوبی باهاشون ندارم ولی خودم نگه میدارم بخاطر شوهرم.باورتون میشه ی چند ماهیه ارتباطم باهاش خوب شده بود..قبلا مدام قهر بودم ولی الان خوب شدم..شوهرم هم کلا رفتارش نسبت ب گرشته بهتر شده بود..تا امروز ی وویس دیدم ک انگار ی زبزله هشت ریشتری تو وجودم افتاد و حالم کلا دگرگون کرد