2777
2789
عنوان

دارم زندگیم رو خیلی راحت از هم میپاشم

| مشاهده متن کامل بحث + 879 بازدید | 52 پست
مگه چکارمیکردن

برای هم تولد میگرفتن زندگی منو اون میچید زنگ میزد میگفت قراره شوهرت بره فلان جا فلان کارو بکنی ...داستانشون جنسی مکسی نبود نمیدونم بود یا نبود فقط انقد منو خورد کردن هیچم کردن ک الان رو تخت افتادم با قرص اعصاب

نمیدونم اسمش رو بذارم خیانت  یا نه اون عوضی خوشش میومد توجه همسرم رو جلب کنه و همسرمم زیادی بهش توجه میکرد. بیشتر از حد بهش محبت میکرد  بهش گفتم رابطتون درست نیست عوض اینکه بگه باشه دیگه اینطوری نمیشه گفت ما با هم صمیمی هستیم تو بهش حسادت میکنی 

الان اینطوری نیست خیلی خوبه با اونا هم ۵ سالی میشه قطع رابطه کردیم ولی انگار همین الان این حرفا رو گفته اصلا نمیتونم فراموش کنم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

آخ اخ منم همینطورم یچیزایی از گذشته یجوریی داره میخورتم که حقیقتا دلم میخواد یه چوب جادو بردارم مثل هری پاتر این خاطراتو بکشم از مغزم بیرون.....

با کوچیکترین تنش و بحثی دستام بی‌حس میشه چشام میپره منم دلم برا بچه هام میسوزه....حیفشونه منکه تو خونمون بگومگو و دعوا زیاد ندیدم روان سالمی ندارم بچه هام گناه دارن بخاطر ما تباه شه روانشون

دارم میرم مشاوره فعلا بهم کتاب کی پنیر منرا دزدید پیشنهاد داده هنوز نخوندم

برا منم تقریبا مثل واسه تو بود نمیدونم چرا همه انتظار دارن فراموش کنم

بکن بخاطر من فراموش کن دلم میخاد فقط به خودت فکر کنی ب خودت تو خدا همه چی فراموش کن نزار ب روز من بیفتی نزار دنیات بشه دو تا دیوار ک داره له ات میکنه

نمیدونم اسمش رو بذارم خیانت  یا نه اون عوضی خوشش میومد توجه همسرم رو جلب کنه و همسرمم زیادی بهش ...

ببین شوهر منو مجبور کرد حلقه مو دراورد فروخت ک اون جواهر داشته باشه 

سه تا النگو داشتم پاشو کرد تو ی کفش ک بای بده شوهرش ماشینشو عوض کنه اون سه تا النگو مال مجردیم بود 

همش تصمیم میگرفت برامون همش میگفت میکبت میگفت خدا حالم بده کاش تاپیک نمیزدی کاش هیچ وقت نمیدیدیم تاپیکتو

نمیدونم اسمش رو بذارم خیانت  یا نه اون عوضی خوشش میومد توجه همسرم رو جلب کنه و همسرمم زیادی بهش ...

نمیدونم چشونه این مردا 

من درکت میکنم عزیزم حق داری  

حالا من جاری ندارم

ولی خواهرشوهر کوچیکم کمبود توجه داشت عصبی بود دیر ازدواج کرد همیشه میخواست توجه شوهر منو داشته باشه

همه میگن مردا همینن دیگه گه خوردن همینن  ایندفه میخوام به غلط کردن بندازمش هرچقدر دلمو شکونده دلشو بشکنم تا حالم جا بیاد دلم نیخواد دیگه کوتاه بیام

چقدر دوست داره قهر کنم برم انگار عمر و جوونیم رو از سر راه آوردم زندگی ای که ساختم رو ول کنم برم

خوشحال شدم از خونه فراریش دادم

حالم خیلی بده دو تا بچه نوزاد دارم مغزم نمیکشه نگهشون دارم هما چی بهم فشار میاره

قطع رابطه کن بااون انترخانوم دوتابچه داری کمی قوی باش برای شوهرت کولی بازی دربیاربگومن دوتابچه دارم توغلط میکنی بااون توجه میکنی قوی باش خودت رانابودنکن

ببین شوهر منو مجبور کرد حلقه مو دراورد فروخت ک اون جواهر داشته باشه  سه تا النگو داشتم پاشو کر ...

عزیزم.. غصه نخور 

به زندگی الان فکر کن    همین که اون حرو.م .. تو زندگیت نیست و اذیتت نمیکنه...

جانَم وَصلِ بِه جانَت...❤  متاهل💍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز