2777
2789
عنوان

تجربه افسردگی شددیدددد 🤐

| مشاهده متن کامل بحث + 251 بازدید | 55 پست
وایی چقدر شما شبیه منید بنظرتون باید چیکار کرد دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه یعنی میلیاردی بهم پول بدن ...

خب من تو سن 18 19 سالگی مجبور به ازدواج شدم طرفم ناتو ازاب درومد جداشدم از درسو کنکورم شانس نیوردم همه چی جمع شده اینجوری شدم ولی خب گاهیم واقع بینانه نگا میکنم سعی میکنم بیخودی بخندم برقصم بیخودی شادی کنم فکرا منفیمو بندازم دور سختها خودمم توش گیرم ولی شاید جواب بده بنظرم بیا سعی کنیم چیزایی ک قبلا دوسش داشتیمو دوباره یاداوری کنیم خودمونو توموقعیتش قرار بدیم و سعی کن یکیو پیدا کنی باهاش صحبت کنی یه رفیق یکی از اعضای خانواده اونجوری راحت تر میشی 


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب من تو سن 18 19 سالگی مجبور به ازدواج شدم طرفم ناتو ازاب درومد جداشدم از درسو کنکورم شانس نیوردم ه ...

خب هیچکی درکم نمیکنه ک براش بگم حرفامو 

من میخواستم ازدواج کنم یه همدم داشته باشم

ک اونم مامان بابام انقدر بدون اینکه ب من بگن رد کردننن

ک دیگه از هرچی مرد بدم میاد و دیگه اصلا از ازدواج خوشم نمیاد 

بمیرمم نمیخوام ازدواج کنم

این شانسو ازم گرفتن خانوادم

میخواستم یک رشته ای برم ک نشد

میخواستم یکاری بکنم اونم خانوادم نزاشتن

هرکاری کردم شکست خوردم

هرچی خواستم به نیازهام توجه نکردن خانوادم

درکم نمیکنن

واقعا من چطوری ب چیزای خوب فکر کنم؟

کسی ک سرش زیر دریاست داره غرق میشه چطور میشه گفت ب چیزای خوب فکر کن؟؟؟ واقعه سخته نمیدونم باید چیکار کنم...

یکیم خودتو مشغول کن با شغل یا درسی یا هر هنره دیگه 

درس میخوندم انقدررر افسردگی گرفتم ک دیگه وقتی کتاب باز میکنم حالم بد میشه اعصابم خورد میشه با کتاب

شغل هم باز خانوادم انقدر محدوم میکنن اجازه نمیدن بیرون خونه یا حتی مجازی کتری کنم

خب هیچکی درکم نمیکنه ک براش بگم حرفامو  من میخواستم ازدواج کنم یه همدم داشته باشم ک اونم ماما ...

منم فک کردم با ازدواج از این شرایط میتونم فرار کنم کسی بیاد درکم کنه نمیشه واقعا میفهمم من درک میکنمت عزیزم یکم زمان باید ببره به این فکر کن ک خدا هرچیو از ادم میگیره یه دلیل داره شکست ک میخوری دلیل داره  حکمتی داره بهش رسید من 4 سالم بود مامانم فوت کرد من هرچی بلاعه سرم اومده از نظره روحی ولی فکر میکنم میگم دلیل داره همه ی اتفاقا تو زندگی ادم نباز خودتو دختر اینکه یه گوشه بشینی بگی نشد نشد هیچیه دیگه نمیشه بقیه چیزام نمیشه من سره همین طلاق ک درگیرم الان اوضام اینه ولی میدونم زنگی خوبیاشم داره و میگذره 

درس میخوندم انقدررر افسردگی گرفتم ک دیگه وقتی کتاب باز میکنم حالم بد میشه اعصابم خورد میشه با کتاب ...

من حتی گوشیم ندارم از لبتابم اومدم نی نی سایت با خطی قبلا داشتم از محدودیت بمن نگووووو  

من حتی گوشیم ندارم از لبتابم اومدم نی نی سایت با خطی قبلا داشتم از محدودیت بمن نگووووو    

تازه خطاییم نکردم با کسیم تو عمرم نبودم تا قبله ازدواجه ک سنتی بود ولی بیخودی دیگ ادمو محدود میکنن اونم میگذره بالاخره باید مستقل شی بری بیای دستت تو جیبه خودت باشه یانه فردا هرکی بیاد ببینه مستقل نیسی میزنه توسرت 

من حتی گوشیم ندارم از لبتابم اومدم نی نی سایت با خطی قبلا داشتم از محدودیت بمن نگووووو    

خب بعدش ت نستید کنار بیایید با این محدودیت

و رفع محدودیت بشید؟ چیکار کردید براش؟

هیچی فعلا خانوادم سخت گیرن جرعت ندارم خودشون میگن هروقت صلاح بدونیمه 


ای بابا 

خب بنظرت باید چکار کرد با این خانواده ها ؟ چطور باید راحت شد از دست محدودیت هاشون؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز