خب هیچکی درکم نمیکنه ک براش بگم حرفامو
من میخواستم ازدواج کنم یه همدم داشته باشم
ک اونم مامان بابام انقدر بدون اینکه ب من بگن رد کردننن
ک دیگه از هرچی مرد بدم میاد و دیگه اصلا از ازدواج خوشم نمیاد
بمیرمم نمیخوام ازدواج کنم
این شانسو ازم گرفتن خانوادم
میخواستم یک رشته ای برم ک نشد
میخواستم یکاری بکنم اونم خانوادم نزاشتن
هرکاری کردم شکست خوردم
هرچی خواستم به نیازهام توجه نکردن خانوادم
درکم نمیکنن
واقعا من چطوری ب چیزای خوب فکر کنم؟
کسی ک سرش زیر دریاست داره غرق میشه چطور میشه گفت ب چیزای خوب فکر کن؟؟؟ واقعه سخته نمیدونم باید چیکار کنم...