بچه ها تا حالا شده واسه ناهار برید خونه کسی و بهتون توهین بشه؟من خودم خونه مادرشوهرم دعوت بودیم با شوهرم هیچکس نبود مادرشوهرم میگو پلو درست کرده بود بعد غذاها رو تو بشقاب کشید اورد پای سفره یعنی از تو اشپزخونه خودش غذاها رو ریخت و اورد وقتی بشقاب ها رو گذاشت سه تا بشقابی که واسه خودش و پدر شوهرم و شوهرم بود پر بود از میگو ولی بشقابی که واسه من بود فقط چندتا میگو در حد هفت هشت تا توش بود انقد کم بود که پدر شوهرم و شوهرم از بشقاب های خودشون هی میگو جدا میکردن میریختن تو بشقاب من ولی من انقد بهم برخورده بود که از گلوم پایین نمیرفت چیزی .اونروز هیچی نخوردم .الان یکسالی میگذره از اون موضوع ولی هنوز فراموش نکردم خیلی بهم توهین شد با وجودیکه ما خونوادتا خیلی خوش خوراکیم و همیشه سفره مون پر و پیمونه نمیدونم چرا اونروز اینکارو کرد .شماها هم اینجور تجربه ای دارید
یه بارم هی میگفت یه روز بیاین خونمون هروقت خودتون تونستید شبش خبر بدید واسه ناهار بیاین یه شب شوهرم زنگ زد گفت فردا واسه ناهار میایم خونتون وقتی رفتیم دیدم واسه ناهار اش پخته اونم تو گرمای تابستون
شاید قصد توهین نداشته واقعا شانس اون بشقاب سهم شما شده واسه این چیزای کوچیک ذهن خودتونو درگیر نکنید
بله خیلی شده حتی بدتر از شما
اما من به دل نگرفتم
درعوض وقتی اونها میان سعی میکنم بهشون خوش بگذره و غذا کم نیاد
اینطوری بیشتر خجالت میکشن شمام وجدانت راحته
شاید منظوری نداشته حالا
خوبه برا شما همون يبار بوده برا من هميشه اين مدلي بود منن ديگه خيلي خيلي كم كردم اگرم الان گهگاهي ميرم بخاطر همسرمه
كينه ها و دلخوري ها وثرو از دلت بيرون كن ببخش فراموش كن تا خودت به آرامش برسي و از زندگيت بتوني لذت ببري
خب شما رو خودمونی دونسته عزیزم.چرا مثبت فک نمیکنی؟
منم مادرم وقتی خودمون باشیم توی بشقاب میکشه میاره سر سفره یا کلا قابلمه رو میاره سر سفره...شما اون بشقاب پره رو انتخاب میکردی اسمتو که روی اون بقشاب کمه سند نزده بودن!الکی این فکرای جرت و پرت رو نکن واقعا
بنظرمن ممکنه کاملا اتفاقی باشه.زیاد خودتو درگیر نکن.
منم این شکلی شده ولی میدونم که از قصد نبوده
مادر شوهرم خیلی بریز و بپاش داره ولی واسه بعضی غذاها خسیس بازی در میاره
رفته بودیم خونه مادرشوهرم اینا.من بچه کوچیک داشتم همش تو اتاق بودم دیدم شوهرم اومد گفت ریحانه میوه های باغ چه تروتازه بود نه؟منم گفتم ندیدم کدوم میوه ها؟شوهرم گفت اخه تازه داشتیم میخوردیم مامان گفت واسه توهم یه سینی پر بردم داره میخوره!!نخوردی واقعا
