امروز یکی از دوستام دعوت بود خونمون چند وقتی بود ک خیلی گرفته بود میخاستم مثلا باهاش صحبت کنم ببینم چ مشکلی داره کمکش کنم ی چیزی بهم گفته که از وقتی رفته ی بند دارم گریه میکنم واسش با ی پسری تو رابطه بود خیلی همو دوست داشتن پسره با مامان دوستمم حرف زده بود قصدش به قول خودشون جدی بوده پسره دوستمو گول میزنه باهاش رابطه برقرار میکنه بعد ی مدت بهونه میاره و ولش میکنه حالا خانواده دوستمم ازین تعصبیان ک اگ بفهمن یا دق میکنن یا دوستمو میکشن من اصلا راهکاری واسش ندارم بنظر شما بهش چی بگم ک یکم آروم شه
بگو مورد مثل تو زیادبوده.بعد اول بگه این آدم لامذهبو بی نماز بوده و غیرت درست حسابی نداشته و کم کم شناختمش و رابطمو باش کات کردم.بعد کم کم با مامانش مطرح کنه.خواست بگو بیاد همینجا کمکش کنیم.حتما بهش دلداری بده و واقعا هم چیز مهمی نیست که نابود کنه خودشو...