2777
2789
ما با همیم و دلبر و دلداده‌ی همیم پیوندِ عاشقانه از این پایدارتر؟

بارها گفته‌ام به تو

چشم‌ها

برای نگاه است

اما

تو…

هر روز با آنها

حادثه می‌آفرینی…

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ﻣﮕـــــــﺮ ﭼﻘـــﺪﺭ ﻋـُـــﻤﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﯾــــــــﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﻫـــــــﻢ ﻧﺒــــــــﺎﺷﯿــــﻢ…

چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به اُمید آنکه روزی به کف اوفتد وصالی...

چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن به اُمید آنکه روزی به کف اوفتد وصالی...

چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..
بارها گفته‌ام به تو چشم‌ها برای نگاه است اما تو… هر روز با آنها حادثه می‌آفرینی…

لشکر چشم تو بر هستی من تاخت شبی
دل من پیش نگاهت سپر انداخت شبی

شاعر سنگدل قصّه‌ی ما عاشق شد
پیش چشمان شما قافیه را باخت شبی


ما با همیم و دلبر و دلداده‌ی همیم پیوندِ عاشقانه از این پایدارتر؟

دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم
گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ...

هی بگویم که تو را دوست ندارم اما
یک سبد گل بخرم پشتِ درت بگذارم ...

بشنوم از دلِ خود مهرِ دلم را کندی
مشتی از نقل به کیفِ سفرت بگذارم ...

بروی پشتِ سرت را پیِ من چک بکنی ..
رفته ام اشک به پیشِ پدرت بگذارم ...

بشنوی غم زده ام باز بیایی سمتم
دستِ خود را ببرم بر کمرت بگذارم ‌...

غرقِ آغوش توام ، بنده غلط کردم اگر
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم .

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..
لشکر چشم تو بر هستی من تاخت شبی دل من پیش نگاهت سپر انداخت شبی شاعر سنگدل قصّه‌ی ما عاشق شد پیش چشم ...

همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد

عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد

بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت
بشنود هر که ز معشوق خبر می خواهد

هر که عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد

هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد ...

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..
دوست دارم که کمی سر به سرت بگذارم گلِ مریم وسطِ بال و پرت بگذارم ... هی بگویم که تو را دوست ندا ...

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن
تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟

زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن

بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن

وای بر من که در این بازی بی سود و زیان
پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهدشکن

باز با گریه به آغوش تو برمی گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن

تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن


ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده‌ست #صائب_تبریزی

پلك كه ميزنى

دلم

تاب مى خورد ...

من ...

مدتهاست

كه بند دلم را

به مژه هايت

گره كور زده ام ..

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟ زنده ام بی تو همین قدر که ...

" اَمَنْ یُجیب"ِ قلب من ، چشمان بی‌همتای تو


في کـُلّ حال ٍ حاجَتـــي ، تنهــا دَمی لبهای تو

محکووممم به دوست داشتن تو تا ابد ویک روز..
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792