2777
2789
عنوان

بد شانسی

1184 بازدید | 25 پست

سلام من نمی دونم چرا انقدر بد شانسی میارم یا کاری میکنم که بعد پشیمون میشم. با کسی بودم که قصدش ازدواج بودو دوسش داشتم .مادرم برای آشنایی کسی رو به من معرفی کرد و من بعد از گفتن این قضیه به اون شخص پشیمون شدم قصدم این نبود که ازش اجازه بگیرم برای دیدن فرد جدید فقط میخواستم بگه که سریعتر منو با خانوادت آشنا کن ولی اون جوری برداشت کرد که من میخوام فرد جدید رو ببینم و اهمیتی برام نداره من خیلی توضیح دادم براش ولی قبول نکردو گفت خوشبخت شین . من اعتماد به نفسمو از دست دادم اینکه چرا گند زدم نمیدونم

حالا حوصله کن ایشون هم اگه واقعا بهت علاقه داشت به محض شنیدن اسم خواستگار جدید اقدام میکرد به نظر میرسه دنبال بهونه بوده مردا مثل سایه میمونن اگه بیفتی دنبالشون ازت فرار میکنن بهش پشت کن تااون بیفته دنبالت مطمن باش جواب میده

                 در دایره ی قسمت ما نقطه ی پرگاریم                 حکم آنچه تو فرمایی، لطف آنچه تو بنمایی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو صداقت به خرج دادی عذاب وجدان نداشته باش!! اینم بدون پسری که زود بیخیالت میشه و هنوز نه به داره می ...

من حتی بهش گفتم که خواستم اینه که خودشو با خانوادم آشنا کنم ولی واقعا به حرفام اهمیت نداد و گفت ازت پرسیدم جدیه یا نه اگه نمیخواستی ببینیش همون موقع میگفتی نمیرم که ببینمش در صورتیکه من اصلا در مورد دیدنش چیزی نگفتم فقط گفتم مامانم قصد داره آشنامون کنه همین

عزیزم بهونه کرده کات کنه. وگرنه پسری که طرفش رو بخواد یا میترسه زود میره جلو یا عصبانی میشه و اجازه نمیده این اتفاق بیفته. کسی که تا میفهمه خواستگار داری که یه چیز طبیعیه ول میکنه و میگه خوشبخت باشی مرد زندگی نیست. خودت رو علافش نکن

عزيزم اون نميخواستتت اگه ميخواست با اين حرف شما حتماً ميجنبيد!!!!بهتر كه شناختيش و عمرتو تلف نكردي و به جاي اين كه چند سال ديگه بهت بگه خوشبخت شي همين الان گفت!!!

خدارو شكر برو دنبال زندگيت مگه آدم قحطه

فقط تو....تو بهترین اتفاق زندگیم بودی ،هستی و خواهی بود.

اولا اشتباه از خودته که این موضوع رو گفتی.یکم زرنگ باش.شما خواستگار دوم رو هم میدیدی بدون اینکه بهش بگی.اگه باب میلتون بود اونموقع میگفتی خانوادم یکی دیگه رو گفتن (از خودت حرفی نمیزدی انگار که اصلا ندیدی و خبر نداری)و بهش میگفتی خانوادم میگن اگه قصدت جدیه پا پیش بذار تا جدیت قصدت رو بفهمیم(این یعنی برای آشنایی بیشتر نه صرفا خواستگاری)


بعدم حالا که با شنیدن این حرف گفته برو و خوشبخت شو،چند حالت داره یا نیت ازدواج نداره واقعا فقط حرفشو میزنه تو عمل هیچی،یا حالا حالاها شرایط نداره و یا رخصت خانوادشو ندارع

که در هر حالت خودتو معطلش نکن اونی که واقعا از ته دل قصدش ازدواجه به این راحتیا نمیگه برو..

مثل شوهر من که همین قضیه برا منم اتفاق افتاد، دو روز بعدش خودش با یه دسته گل رفت محل کار بابام و یه بارم پیش داداش بزرگم تا حرف بزنه.در حالی که یه دانشجوی صفر بود و هیچی نداشت.بابام قبولش نکرد چون خدمت نرفته بود باز چند بار اومد خونمون با بابام حرف بزنه تا نظرشو عوض کنه.بابام هم از مصمم بودنش خوشش اومد و تحقیق کردیم فهمیدیم خانوادش به نام هست و آیندش خوبه عقد کردیم خدا رو شکر.

شما هم اصلا ناراحت نباش اون اگه قصدش جدی بود یه قدم جلو میومد حداقل

اولا اشتباه از خودته که این موضوع رو گفتی.یکم زرنگ باش.شما خواستگار دوم رو هم میدیدی بدون اینکه بهش ...

لایک منم همین نظرو دارم .انشاالله خوشبخت بشی

شاید امروز نه اما حتما در آینده همه چیز بهتر میشود . توکلم به خداست

عزیزم مشخصه دنبال فرصت و بهونه بوده واسه کات کردن

الانم شاید چون نمیتونه بیاد جلو نمیخواد فرصت زندگی رو از تو هم بگیره

البته بستگی به شخصیتشم داره شاید یه لحظه حرصش گرفته لج کرده

البته اگه چندروز گذشته که پس خداروشکر کن که رفت الان 

من تکیه به دیوار تو کردم؛ عجب حس قشنگی...

مطمئن باش نمیخواستت


منم با شوهرم سه سال دوست بودم ، میگفت من قصد ازدواج ندارم و فعلا چندسال دوست بمونیم

تا اینکه همسایمون اومد خواستگاری و بهش گفتم دید قضیه جدیه اومد خواستگاری در عرض 4_5 روز

اگر میدونستید ۹۰درصدِ آدمای دورتون از خوشحالی و موفقیتتون خوشحال نمیشن، هیچوقت چیزی که صددرصد قطعی نشده رو به هیچکس نمیگفتید‌ 😊
عزیزم مشخصه دنبال فرصت و بهونه بوده واسه کات کردن الانم شاید چون نمیتونه بیاد جلو نمیخواد فرصت زندگ ...

نه آدمی بود که میگفت اگه خانواده خودش  مخالف ازدواجمون باشن به اونا کاری نداره و میاد میگفت که من وابستگی مالی به خانوادم ندارم بنابراین از اونا برای انتخاب همسرم اجازه نمیگیرم. تقصیر من بوده واقعا نمیدونم چرا گفتم 

منتظر بهونه بوده تا از سر باز کنه...خودت بهونه دستش دادی....بهتر ...خوب شد فهمیدی...اردبزرگ میگه اگه میخوای کسی بیاد جلو..بگو خواستگار دارم اگر سریع اقدام کرد فبها ...یعنی میخواد وگرنه سرکارید

یکی بود تعریف کرد همینجا خواستگارش که موقعیت خوبی داشت خارج از کشور رو بخاطر شخصی رد کرده و بعد اون شخص هم خودش باهاش ازدواج نکرده و جاگذاشته رفته...الان هم از ازدواجش راضی نبود...

ببین تو هیچ اشتباهی نکردی که گفتی. البته نمی گفتی و می رفتی طرفو می دیدی بهتر بود اما حالا هم که اینطوری شده ایرادی نداره. شاید اگر این فرد تکونی به خودش نده خواست خدا بوده که عمرتو بیشتر از این به پای آدمی که تصمیم به ازدواج با تو نداره هدر ندی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز