این یه دلنوشته ست اگه نظر خواستید بدید محترم و مهربون باشید اگه عصبی هستید اینجا خالی نکنید حرصتون رو
۶ ماه از روزی که باهاش بهم زدم میگذره و فردا تولدشه.
این مدت کلی بالا پایین روحی داشتم
و با کسی حرف نمیزدم
یک هفته پیش با یه پسر آشنا شدم و همینکه یه ذره اخلاق بد ازش دیدم حتی حوصله نکردم که بهش تذکر بدم خداحافظی کردم و تمام.
نامزد سابقم بهم برگشت گفت میخوام جبران کنم ولی بحث رو کشوند به مسائل جنسی حالم بهم خورد خداحافظی کردم
دیگه واقعا دلم میخواد تنها باشم :)
۲۰ سالمه.
خیلی خیلی سنم کمه میخوام خوشحال باشم
خسته شدم که انقد استرس کشیدم برای یه مرد
برای عشق و توجه یا هر چی.
بهترین لحظه های زندگیم دل درد و استرس داشتم به خاطر اینکه طرفم بهم بی توجهی کرده :)))
بسه دیگه هیچ پسری با اون اخلاق لیاقت توجه منو نداره