سلام دوستای خوبم من رفتم شهر دیگه واسه کار همسرم و اونجا همسرم دوستانی داره که خیلی باهامون صمیمن میان اونجا خونمون مارو دعوت میکنن خونه مادر پدراشونم دعوت کردن مارو بردن ادمای خوبین بعد قراره همسرم میگه یبار بیاریمشون شهر خودمون خونه پدر مادرامون من خیلی موذبم اخه من یه داداش سندرم دوان دارم البته خیلی شدید نیست خداروشکر کاراشو انجام میده اما میترسم از قضاوت ها و خجالت میکشم بنظرتون چیکارکنم خیلی. ناراحتم خدای من چرا باید برادر من اینطور باشه😪