دلم از خدا گرفته
آخه چراااا؟! چرا باید من تو همچین شرایطی قرار بگیرم
چرا خدا باید منو اینجوری امتحانم میکنه
مگه من جز آرامش چی ازت خواستم
چراااا؟! دِ آخه چرااااا!
نزدیک یک ماهه (فعلا با این اوضاعی ک پیش میره باید ۲_۳ماهه دیگه ام بمونیم )تو خونه ی برادر شوهرم همراه با خانواده اونا زندگی میکنیم(بخاطر اینکه پول نداشتیم شوهرم خونه اجاره نکرد،مجبور شدیم )
شوهرم صبا سرکاره شبا رو زمین نگهبانی میده !
قبول دارم داره زحمت میکشه ولی منم دیگه تا حدی میتونم تحمل کنم.
خونه ی پسر مادرشه و خونه ی داداشِ خودش! اما هیچ کاره ی من...!
من هرروز با خجالت از خواب پا میشم با خجالت سرمو شبا رو بالشت میزارم
هرروز چشام خیسه
خدایا کاشه ی صبرم لبریز شده
دیگه نمیتونم تحمل کنم. دیگه توانایی ندارم
من از خونه ی کسی به مدت طولانی موندن متنفر بودم
چرا باید منو با همین امتحان میکردی
خدایا من نمیتونم
دلم میخواد بمیرم و فردا صبح زنده نباشم
خدایا از خجالت دلم میخواد نباشم!...💔💔💔💔