مثل خانواده من
ای خدا بزنه به کمرشون
که البته زده
مادرم خیــــــــــــــــــــــــــلی بین من وپسراش فرق میذاشت
هم مادرم هم پدرم ولی مادرم بیشتر
هیچ وقت پشتم نبودن
هیچوقت
اخرین بار خیــــــــــــــــــــــــــــلی بد دلمو شکستن
یادمه گفتم الهی جیگر مادرم بسوزه وپدرمو به نون شبمحتاج کنه وباهاشون قطع ارتباط کردم
حتی یادمه خواستم اسماشونو از شناسنامه م در بیارم که گفتن این کارجرمه
دوماه بعد پدرم تصادف کرد ومرد
و الان واقعا مادرم هم جیگرش سوخت هم به نون شب محتاج خداروشکر
اموالو هم فروختن باپسراش
و به من ندادن.... وهمه رو داده به پسراش
این اولن وآخرن نفرینی بود که ازمن خدا مستجاب کرد وشکر که کرد
انشااله بازهم ازان بدتر بشن هم خودهم اون پسراش