من ۴۱ هفته و دو روزمه کسی بوده یا تو اطرافیان داشتین همچین موردی ک ۴۲ هفته کامل درد بگیره یا زایمان کنه اخه هنوز هیچ علائمی از درد زایمان ندارم نوار قلب گرفتم خوب بود اما از استرس زایمان یا اینکه دیر زایمان کنم خدایی نکرده مدفوع دفع کن آروم ندارم
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هفته ۴۰ به بعد دکتر به من گفت هر هفته دو بار بیا مطب ب ای نبض بچه روز اخر دیگه تو بیمارستان بستری شدم دکتر کیسه اب رو پاره کرد که زایمان شروع بسه گفت پی پی کرده سریع اورژانسی برن سزارین
هر کس به اخلاق گندی داره دیگه ولش کن مهم ذهن خوومه که اروم و خالی باسه اینقد فکر و خیال میکنم فردا سکته کنم ببفتم کی میاد یه لبوان اب بده دستم والا
اخه دکتر میگه تا تاریخ آخرین سونو ک ۱ خرداد هس وقت داری ولی من تا اون موقع ۴۱ هفته و ۶ روز کامل میشم با حساب ان تی و پریودی
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️
من ۴۲ هفته بودم سزارین شدم سر پسرم هیچ دردی نداشتم حتی امپول فشارم زدم هیچ خبری نبود اخر سر سزارین ش ...
خدایی نکرده دفع نداشت مشکلی پیش نیومد
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️
رفتم میگه تا تاریخ آخرین سونو وقت هس ولی خیلی استرس دارم
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️
هفته ۴۰ به بعد دکتر به من گفت هر هفته دو بار بیا مطب ب ای نبض بچه روز اخر دیگه تو بیمارستان بستری شد ...
منم از دفع نوزاد و هم سزارین میترسم چند هفته زایمان کردین
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️
دفع داشت سریع بردن سزارین دکتر اطفالم بود سریع درستش کرد
😞منم استرس دفع و سزارین رو دارم الانم ک هیچ علائمی ندارم موندم چیکار کنم
از لحاظ روحی نیاز دارم همزمان نزدیک ولیعصر تهران زندگی کنم، اصفهان بگردم، تو حافظیه ی شیراز قدم بزنم، تو مشهد هرروز برم حرم امام رضا زیارت، توی مازندران همه ی غذاهارو امتحان کنم، توی کیش ماشین سواری کنم، عصر ها تو جنگل های گلستان چایی بخورم، غروب خورشیدو از ساحل بوشهر و شب ستاره ها رو از آسمون کویر یزد ببینم:)🚶♀️