نیستی .. و من دقایقیست که مستأصل و دور از تو به صفحه ی گوشی نگاه میکنم .
از تصویر پروفایلت اسکرین شات گرفتم (خوب کردم😅) زوم کردم رو چشم های خندان و پر از شور و شاد تو .. لبخند قشنگ و سرشار از زندگی و نگاهی که به جایی همین نزدیکی شاید حوالی آغوش من ☺️ خیره که نه ! جریان دارد .. جاریست .
دوست قشنگ و دوست داشتنی من دلم برای گپ زدن باهات یه ریزه است .. و روا نیست اینهمه بی خبری .. خبر؟؟! .. تنها باریکه ای هراسناک و من و دستانی که کوتاه است و ناتوان و دستاویزی چون گوشی .. عکس خندان تو .. و چشمانی که در آغوششان کشیده ام .
استیصال همین نقطه است .
چگونه ای ؟؟قشنگم ❤️
