امشب تولد شوهرمه.
پارسال تولدم و یادش رفته بود و هر سال برای تولدم کیک و شیرینی و هدیه و اینا میخرید.
ولی امسال هیچی نگفت و خیلی ناراحت بودم و کلا حالم بد شد و حتی بیحال شدم...
ساعت ۱۲ شب روز بعدش موقع خواب تو تخت هی میپرسید چرا حالت بده،منم گفتم هیچی و حتما سرما خوردم و فلان،یهو گوشیش اس اومد از بانک و برداشت که ببینه چیه و تاریخ و دید....
فهمید...
یعنی یکروز بعد ...
فهمید حال بدم برای چیه...
هیچی نگفت،بالش و گذاشت رو صورتش و صدای فین فینش میومد
بعد گفت بخدا من امروز از همکارم پرسیدم چندمه و اون یکروز عقب تر تاریخ و گفته.
گفتم مهم نیست
بعد چند دقیقه چندبار زد تو صورتش و گفت خاک برسرم کنن ولی من حتی جلوشم نگرفتم که نزنه
حتی روز بعد باهاش بحث کرده بود به شوخی که توکه تاریخ دقیق نمیدونی غلط میکنی میگم چندمه جواب میدی و تولد زنم بوده و سر توعه خر هیچکار نکردم و اونروز زودتر اومده بود خونه و رفتیم رستوران و کیک خرید و هدیه و اینا.
امشب تولدشه،دلم میخواد تلافی کنم😑😐
خیلی حالم بد بود،خییییلی،هنوز با اینکه کاراشو کرده ولی بازم ناراحتم.
هدیه رو قبلا براش گرفته بودم و داده بودم بهش برای تولدش ولی کیک و اینا نمیخوام بخرم و میخوام بزارم فرداشب بگم یادم رفت😂🤌
انجام بدم؟؟؟؟؟؟