از بس از بچگی کوچیکم کردن ک فکر میکردم ک من واقعا بدم

باز خوبه مادرت پشتش بوده ،مادر من بدتر بابامو پر میکرد ، فکر کن تو خونه خودمم نمیزاشتن زندگی کنم ، صبح زنگ میدن بیدار شو ،۶ صبح پاشم چه غلطی کنم؟؟یا مثلا میگفتن چرا پولای شوهرت حروم میکنی یه سره لباس میخری ؟؟سالی دوبار خرید کردن رو بهم زهر میکردن .الان هر چی بگن چهارتا جوابشون میدم بی احترامی نمیکنم ،اما بهشون فهموندم دخالت بیجا نکن 

والا 

مادرم!!!

بدتر از کتکهای پدرم نیش های مادرم بود.

اون روزم نمیدونم چرا یه سینه یی برام سپر کرد

مال  منم وقتی ازدواجم کردم حتی الانم که نزدیک ۴۰ دارم میشم دخالت میکن . بابام میگفت تو حق نداری گوشی دستت بگیری وقتی بچه م بدنیا اومده بود. میگفت چرا سرت تو گوشیه.

میگفتم خب بچه خوابه چیکار کنم بیکارم الان خبر مرگم

ما خیلی داشتیم ولی خرج نمیکرد بابام ،از لحاظ خورد و خوراک کم نمیزاشت ،زیادم میخرید ، ولی کافی بود بگم مانتو ،خونه ما میشد غزه😐😐

نزار الان دخالت کنن ،محکم جلوشون در بیا .

وای وای سر گوشی چقدر عذابم دادن 😐زنگ میخورد مثلا جاریم بود ،میگفتن کیه ؟چی گفت ؟بعد من از حرص میگفتم چکار دارین ؟مامانم به بابام میگفت معلوم نیست داره چه غلطی میکنه ،شوهرش بی غیرته 😐

یه بار گفتم حلالتون نمیکنم دارین اینجوری میکنین 

دیگه گیر ندادن 

اینا  دوتایی کتکم میزدن 😀😐نیش و تحقرا به کنار .

همیشه ورد زبونشون بود خیر از زندگیت نبینی ...به چه جرمی ؟مثلا استکان از دستم افتاده شکسته ،پس خیر از زندگیم نبینم