چرا همیشه دوسم داشت حالا دیگ نداره بهم توهین میکنه و براش مهم نیستم ،چون خوب بودم باهاش ؟ چون همیشه محبت میکردم ؟ رفتار بدشو فراموش میکردم ؟ چون خودم برای آشتی پیش قدم میشدم؟ بخاطز اینه بنظرتون ؟
اره خودت جوابو گفتی
هرچی خواستم و نگفتم از همه چی گذشتم از خانوادم همه چی...
دیگه عادی شده همه چی شما هم خیلی چیزا رو باید ندیده نشنیده بگیری اما هیچوقت دیگه برای آشتی پیش قدم نشو هم بدعادتش میکنی هم یه عمر باید سواری بدی مردا جنبه این همه از خود گذشتگی ندارن دست خودشون نیست ذاتا جنبه ندارن خدا نذاشته تو وجودشون
نه اصلا اینا نیست
باید از خودش بپرسی
البته شاید هم روش نشه بگه
مثلا اگه دیگه جذابیتی براش نداشته باشی میگه دیگه رویایی باهات ندارم
البته این مثل گفتم
منم دقیقا همینه با این تفاوت تو یه دوره دهروزه خودمو کردم مثل سنگ ،سرد ،الانم برای یه هفته از پیشش دارم میرم شاید ببینتم
ومنی که شوهرم بعذ ۱۲ سال صبح وسایلشو جمع کردورفت ومن بی تفاوت
چند ساله ازدواح کردین؟
مگه ادم از خانواده ش بخاطر کسی میگذره؟؟؟تو که از هم خونهات گذشتی چطور انتظار داشتی یک مرد کهکه هیچ نسبت خونی باهات نداره و با یک خطبه اومده و با یک خطبه هم میره ازت نگذره؟
سعی کن تمام اشتباهات رو حبران کنی....خودت رو اصلاح کن تا زندگیتم اصلاح بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
