شوهرم داره ازکربلامیاد..البته دفعه اولش نیست وچندباری رفته..مامانم جایی کار گرفته یعنی کاردرمنزل هست واولین بارشم هست وفردا وپس فردابایدبره اونجا..ولی نمیخواد شوهرم بفهمه ک همچین کاری میکنه واینک بابامم پیش من هست شب ک من تنهانباشم..خب شوهرم بیاد میپرسه ک چرا مامانت نیست؟یافرداش ک نیاد دیدنی،،میپرسه ک چرانمیاد..من چی بگم؟😩البته ب اون ربطی نداره کارکردن مادرم ولی خب نمیخوام بفهمه مادرم همچین کاری میکنه..پدرم بیکاره وبخاطره کمردرد نمیتونه کارکنه دیگ😔مادرمم مجبوره این کارا رو انجام بده
بگو مریض شده ( دور از جون)
بگو رفته خونه خاله ای دایی ..جایی کارداره .
بگو کسالت داشت
بگو یکی از اقواممون مریضه رفته پیش اون
بگو کمرش درد میکنه ای چند وقت رفته فلان شهر بره دکتر
تهش لازم شد هم با افتخار بگو مادرم زن با غیرتی هست و میخواد توی شرایط سخت کنار همسرش باشه
بهشم بگم کارداره..میگ یعنی انقدکارداره ک نیومده اینجا..اخلاق شوهرمومیدونم خیلی پرتوقع هست..اگربابامم نبود بازیه چیزی..ولی چون بابام هس ولی مادرم نه خب یه جوریه دیگ..ب بابامم گفتم نیاد نمیترسم ونصفه شب میرسه..ولی خب اومددیگ
بگو مادرم کار براش پیش اومده ،بعد میاد
انشاالله به حق حضرت زهرا خدا دست مادرتون رو بگیره
بگو خالت ب کمکش نیاز داشت رفته
شاید بگی مریض شده زنگ بزنه حالشو بپرسه
بگو سرما شدید خورده دور از جونشون
لو نده این چند شب بابات پیشت بوده
بگو یکی از آشناها کمک می خواست مامان رفت پیشش ، بابا اومد پیش من تنها نمونم
دروغ هم نیست
افتخار کن به مادرت که تو این شرایط بار خونه و زندگی رو به دوش میکشه
با غرور بهش بگو مامانم رفته سر کار
البته مادرت میتونه شب بیاد یه سر بزنه و بره
ولی در هر صورت نذار کار مامانت باعث نقطه ضعف و خجالتت بشه
اگ شوهرتون درک بالایی داره یا کسی نیست ک زود قضاوت کنه
میتونی بش بگی ک شرایط خانوادت اینطوره شاید کمکشونم کرد
ولی اگ دید ب زندگیت لطمه خواهد زد یا روزی باز گو میکنه و اذیت میشی،نگو
ولی مادرتم میتونه روزا کار کنه شبا بیاد خونه اینطوری مشکلیم پیش نمیاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
