یه خواستگار دارم خیلی پروعه ولی با ادبه و خودش و خانوادش مذهبینو
توی همه جلسه ها میاد میشینه صندلی بغل دست من همش جلوی بقیه برای چایی میریزه یعنی یکی از دور نگاه کنه فک میکنم زن و شوهریم حالا چقدرم بی محلی میکنم اصلا انگار نه انگار اون سری کم مونده بود سر اینکه یه دفعه تو محوطه پارک سویشرتشو انداخته رو شونم باهاش دعوام بشه خیلی وقتا هم به بهانه های الکی واسه صورت جلسه و اینا بهم پیام میده
اون سری هم مراسم بود مامانش اومده بود هعی با منو به مامانش نشون میداد یواشکی بعد مامانه هم هر وقت چشمش به من میوفتاد یه لبخند ژکوندم میزد 😂
خودش بهم گفته که میخوادم و شماره خونمون رو خواسته واسه اینکه زنگ بزنن واسه خواستگاری ولی ندادم میخوام دست به سرش کنم بره به نظرتون چیکار کنم ؟؟