چند سال پیش مدیر مدرسه شاهد میگفت
من آرزو بود با همکلاسیم ازدواج کنم 💍 ولی به دلیلی که از سمت اون آقا بود نشد که ازدواج کنم 💔روز آخر بهم گفت تو خانوادت به من نمیخوره تو روستایی هستی باخانواده فقیر به من نمیخوری...
خلاصه بعداز 15 سال همون دیدم من شد بود مدیر یک مدرسه کارمند آموزش و پرورش اون شد اون یک دبیر ساده اومده بود برای اسکان الان من رو برو شد بودم وقتی دیدمش شکوه شدم اونکه من من میزد اومده بود تو مدرسه اسکان بگیره (در تابستان) وقتی جویا اوضاع شدم دیدم پدرش بعداز فارغ التحصیل اون آقا بر شکست مالی مکنه زندگیشون از ما بدتر میشه...
من بعد از 2 سال با همسرم که یک وکیل دادگستری بود آشنا شوم وازدواج مکنم اون اقا هم میره دختر همسایه دیپلم شون میگیره خلاصه کسی رو مسخره نکنید شاید حالا اون آینده شما باشه ✨🌸