باور کردن چشمای آدما
از ازدواج ..اما نمیشه برگشت ب عقب
خیلی کارا
نباید اون سال به اون شخص زنگ میزدم
ازدواج با مردی که مادرش زنده
زیستن با ماهیانی که حتی فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده....
هیچ‌کار
به نظرم لازم بوده اونارو انجام بدم که الان اینجا باشم
به این قوی!
اولاد خوبی نبودم برا پدر و مادرم
صمیمیت بیش از حد با افراد
فهمیدم که زیاد نباید با آدما صمیمی شی همیشه یک حریمی رو باید نگه داری
زیادی رک و اپن بودن با خانواده همسر
خانواده همسرم ادمای بدی نیستن ولی من نباید پیششون خیلی راحت و رک میبودم
التماس کردن یا از کسی چیزی خواستن غیر از خدا
فلشمو بردم با خودم عروسی پری شب نمیدونم تو تالار یا دم خونه کجا افتاده گم شده صاحب تالارم میگه ما فلشی ندیدیم توش نزدیک ۴۰ تا فیلم از خودم دارم یه صلوات میفرستید معجزه بشه پیدا شه هدیه کنید صلوات و به روح حاج آقا سوزنی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
