شايد خنده دار نباشه اما خودم يادم ميفته ميخندم
با ماشين خودم رفته بودم دنبال نامزدم كه اون موقع دوست بوديم يهو از پشت سر ماشين پدرم رو ديديم ، نامزدم پشت فرمون بود پريد پايين گفت بيا خودت بشين سريع گاز بده برو
منم پريدم پشت فرمان اونم آماده بود كه من سريع برم گاز دادم كه حركت كنم يهو خاموش كردم 🙈
اون لحظه اضطراب رو تصور كنين كه هردو نگاه به جلو و اخم كرده بوديم كه من برم 😂😂
واي خدا اينقد خنديديم ميگفت خوبه با تو بري دزدي 😂😂😂😂