من وقتی زنش شدم پول خونه ماشین کار نداشت
یه خانواده خیلی فقیر تو خونه کاهگلی بودن
از روستا اومدن خواستگاری ومن انسانیت برام مهم بود
خیلی تلاش کرذم پشتوانه برای کارش نداشت جاهای دورافتاده باش رفتم پدرمادرم شهر بزرگ بودن
برنامه ریختم طلاعقد وعروسیم فروختم سرکار بره چکاش پاس کنه
ب محض اینکه کارش رو دور افتاد
هرکی واستخدام میکرد باهاش بله
حالا فک کن من فقط میذاشتم پیرزنا و متاهلا بیان
یه بلایی سرم اورد سر یه زن متاهل از خودم پایین تر
گفتم اگه جوون و ترگل ورگل میومد براش کار کنه چه کار میکرد !