با شوهرم سر غذا دعوا کردیم ماکارانی هارو پخش کرد تو خونه منم از دیروز دست نزدم ظرفشویی پر از ظرفه لحاف تشکا وسط خونس نمیدونم با کی لج کردم خیلی خسته شدم یک سال و نیمه باهم ازدواج کردیم هرکاری ک بگین تو این یک سال کرد فحشا و طعنه های ناجور از خونه بیرونم کرد کتک کاری بی احترامی ب خانوادم دختر بازی رفیق بازی عرق خوری هرچیزی ک فکرشو کنید با خودم عهد کردم اگه تا ۵ماه دیگع بهتر نشد جدا شم ازش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خاک بر سر عرق خورشون نمونش شوهر خودم که مغزاشونو سابیده. چند باری هم با من همینکارو کرد میزد میشکون ...
چون دقیقأ میشه یک سال ک عروسی کردیم ۷/۸ماهم ک عقد بودیم نمیخام بعدأ بگم صبر نکردم زود کم آوردم کلیدامو ازم گرفته پدرمو درآورده انقدر تو خانوادم بی ارزش شدم ک حد نداره داداش ۱۴سالم میگه بدبخت دلم برات میسوزه
وقتی بهتر شدی در نبود شوهرت خونه رو فقط در حد جمع جور کردنی که چیزی وسط نباشه جمع کن نه اینکه برق بندازی ...دوش بگیر و یه یادداشت بگذار جلوی آینه و یه چند روزی مثلا دو سه روز ازش دور شو و برو مسافرت ...اونجا در طبیعت با آرامش مراقبه کن و استراحت کن با یه آدم واقعا دلسوز مشورت کن ...مجازی رو بگذار کنار...کم کم راه ت و راه حل ت رو پیدا می کنی
میفهمم روحیه ادم نایی نداره واسه تمیزکاری حتی رسیدن به خودت اگر ادم حسابی تو خونوادش هست سعی کن صحبت کنی کسی که حرف شنوی داره دلسوزانه راهنمایی می کنه اگر هم نه با مشاور خوب پیش برو اگر هم چیزی درست نشد جدا شو بعدها پای بچه بیاد وسط کارت خیلی سخت میشه