یه خانم عزیزی بود تو تاپیک‌کارمند بانک بود
مادر خانومی‌بود اشتباه نکنم؟؟
میشه یکی ایدیشو بمن بده خیلی واجبه
دعاتون میکنم
عاشق سخصیتتون شدم براتون بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم هر روز قوی تر از دیروز باشین...منم کل ماه رمضون رو پای برنامه زندگی پس از زندگی گذرروندم و به شدت عقایدم رو عوض کرد و حالم رو خوب کرد اگه دوست داشتین شما هم تجربتون رو وقتی تو کما بودین برامون تعریف کنین
سلام سلامممم
خب من یه گزارش بدم
این ماه بیشترین خرج رو توی سال انجام دادم واقعا باورم نمیشه هنوز این ماه تموم نشده😂😂
همشون خرج‌های خوبی بودن تا باشه از این خرج کردن‌ها☺️
عقد دوست صمیمیم بود بهش یه سکه ٨٠٠ سوتی دادم
لباس خریدم که ۵ تومن شد
یکی از دوستام از ایران مهاجرت کرد بهش ۵٠ یورو تو راهی دادم و قول گرفتم به یاد من یه قهوه وسط شهر بخوره😍😍
قسط‌هام رو پرداخت کردم
توی جلسه‌ی تراپی به یه ترومای بچگی رسیدیم که من سال‌ها انکارش کرده بودم و وقتی یادم اومد بشدت حالم رو بد کرد جوری که دکترم جلسات تراپیم رو هفته‌ای یک روز کرد
و واقعا یک ماهی هست که هیچ کنترلی روی خوردم ندارم این یک ماه تا جایی که تونستم خرید کردم، روتین پوستی گرفتم، کتاب خریدم و هر روز رو کافه و رستوران رفتم
از نظر مالی الان بدون پس‌انداز و با کلی بدهی درخدمتتون هستم😁
به این نتیجه هم رسیدم که من هیچوقت مثل خانم‌های اینجا جا خانم‌های خانه‌دار نمیتونم به خونه زندگیم برسم وقت نمیکنم این شکست رو می‌پذیرم و برای جبرانش تصمیم گرفتم سر هر فصل از کمکی استفاده کنم که روان خودم راحت بشه
یه دستاورد مهم هم داشتم و اون این بود که تبدیل به حسابدار اصلی شدمممم واقعا براش تلاش کرده بودم و تیک خوردن این هدف خیلی لذت‌بخش بود🔥❤️
سلام به همگی.
منم بعد چند وقت دست دست کردن .
یه وام سی تومنی داشتم یکم گذاشتم روش.
وام خواهرمم یه هفته جلوتر تسویه کردم .
یه زنجیر بیزمارک مربعی در حدنو آبکاری و تمیز شده بودخریدم.با نو اصلا فرق نداره.
طلا10 و 900 بود
وزنش 4گرم و شش صد و هفتاد سوت.
قیمت 53 میلیون و 500
یه سکه 250 سوتی هم 2800 خریدم
حقوق ماه بعد و بعد از دادن اقساط گذاشتم برای مخارج خودم خرید لباس گرم و یسری چیزا برای خودم
آخرین طلایی که خریده بودم بهمن پارسال بود نیم ست 8 گرمی که طلا 6600 بود صد بالای فی از همکارم خریدم
اون موقع برای 8گرم و 300 حدودای 50 دادم
. پول نذاشتم زنجیر بخرم یکی دیگه خرید. که ازاون موقع تو فکرش بودم.
چون برای تکمیل وجه ماشین باهمسرم داشتیم جمع می کردیم دستم خالی بود .
انشاالله قسمت همتون ...
میدونی عزیزم درست میگین دختر من الان هم خودش خیلی مستقله همه کارهشو خودش میکنه. فقط اخلاق های خاص داره خیلی وسواس داره. باهرکی نمیسازه. آدم اجتماعی نیست از جمع متنفره رو همین خاطر ترسیدم که بره باز تحمل نکنه. اینطوری بد از بدتر بشه
دوستان من شاغلم اما درآمدم کمه از طرفی وقت آزاد دارم و آشپزی و شیرینی پزی و کار با گوشی و نت و لپ‌تاپ و اینا رو بلدم.زبانمم در حد تدریس خوبه.به نظرتون چه کاری میتونم انجام بدم به عنوان شغل دوم که در شان شغل اولم(شغل اولم خیلی دهن پرکنه) باشه؟
