بله عزیزم حضوری میخریم . مرداد ماه . در کل اگر میخواین بخرین باید سریع اقدام کنین چون هر چه از فصل برداشت برنج بگذره گرونتر میشه. این کسی که به ما برنج میده فروشنده عمده نیست در حد مصرف خودشون و نهایت 200 کیلو برنج رو بفروشه و در اصل زارع دارند و زارع بخشی از محصول رو مثلا به اینها میده.
سلام خواستم منم تجربه خرابکاری های همسرم و بگم 😫
من ۲۸ سالمه شوهرم ۳۵ سالشه دو تا دختر دارم ۴،۷ ساله . سال ۹۷ عروسی گرفتم و یکماه بعدش حامله شدم ، تو دو سال اول زندگی شوهرم یه نیسان داشت و میرفت جاده ( تو مار پخش لوازم یدکیع ) منم پر طلا هر چند ماهی برام طلا میخرید خلاصه خوب بود تا اینکه دوستاش به پاش نشستن بیا نیسان و بفروش و ماشین سنگین بخر 🥲که مثلا پیشرفت کنی خلاصه اولین طلام سرویسم فروختم دادم بهش رفت از یه شهر دیگه ماشین سنگین خرید ولی خراب بود و خراب تر شد خلاصه رفت فروخت و دوباره نیسان خرید بازم طلا برام میخرید تا اینکه دوباره به مخش رفت تمام طلاهام و نیسان و حتی ماشین سواری و قرض و وام دوباره ماشین سنگین خرید اصلا دوست نداشتم طلاهام سال ۱۴۰۰ به ۶۰ میلیون که نزدیک به ۴۰ گرم یا بیشتر دقیقرنمیدونم چقدر بود حتی حلقه های ازدواجم فروخت اون زمان بچه دومم دنیا اومده بود و افسردگی داشتم قبلش هم مامانم فوت کرده بود و درگیر افسردگی بودم خلاصه فروخت و دو باره ماشین سنگین خرید ، ولی به اسم خودش کرد که بزرگ ترین اشتباهم همین بود به نام خودم نزدم ، خلاصه ماشین از خودش ولی با دوستش که آوازم یدکی داشت شریک شد و لوازم از اون پخش می‌کرد من خیلی مخالفت کردم این آدم خوبی نیس کو گوش شنوا 🥲خلاصه من درگیر افسردگی شدید و شوهرم درگیر اعتیاد شد تو این همون سال ماشین سواری نداشتیم یک سال رفتیم برای فرزند دوم ماشین نوشتم که به اسمم در اومد و فروختم‌و یکم پول گزاشتیم و با ۲۰۰ میلیون یه ۲۰۶ خریدم و سریع به نام خودم کردم ، تا اینکه ۲ سال پیش به حرف همون دوستاش کرد که اعتیاد داشتن و به وسوسع پول زیاد رفت مواد آورد و ماشینش و مصادره کردن و خودشم ده روز زن دانی بود تا سریع سند گزاشتیم اومد بیرون دیگه کلا ورشکست شدیم و من یه گوشواره و یه حلقه خریده بودم و همون ماشین من بود ، خلاصه شوهرم وقتی اومد افسردگی گرفت و ما دائم دعوا داشتیم یه شب خیلی بد دعوا کردم و نصفه شب منو برد خونه بابام و ( بعد قصه خونه ی بابامم میگم ) بچه ها پیش خودش بود منم شب رفتم تا صبح گریه کردم و صبح پاشدم رفتم درخواست طلاق دادم که کاااااش زودتر انجام میدادم …… ادامه دارد
خلاصه رفتم درخواست طلاق دادم و شوهرم دید جدی هستم رفتیم مشاوره و به غلط کردن افتاد ، گفتم باید مغازه بزنی ، ولی چون پولی نبود رفتم سند ماشین و پیش یکی دیگه از همکارانش گزاشتیم و به مبلغ ۸۰ میلیون لوازم خرید ، مغازه هم خونه خاله اش و طلا فروختم و بازسازی کرد که یه انباری داغون بود ، خلاصه مغازه زد و رفت سرکار یکم به آرامش رسیدم ولی افسردگی من شدید شد ، با پولی که بابام با منت به ما دخترا داده بود من سال ۱۴۰۰ رفتم چرخ خیاطی صنعتی و سردوز و اتو صنعتی خریدم که تو خونه کار کنم که کارهم کردم ولی افسردگیم شدید شد رفتم فروختم و و رفتم کلاس میکاپ ثبت نام کرد که آرزوی چند سالم بود خلاصه مدرک گرفتن ، از پارسال تا چند ماه پیش ۲۰ گرم طلا جمع کردم و دوست داشتم ماشین عوض کنم خلاصه چند ماه پیش رفتم فروختم و ماشین mvm 530خریدم و زدم به نام خودم😍تا همین یک ماه پیش تونستم مدیریت کنم و یه تیکه طلا خریدم ، ولییییییی اگه عقل الان داشتم اصلا اختیار زندگی و دست شوهرم نمیدادم ، اگه طلا هام میبود میتونستم خونه خوب بخرم یا اگه ماشین شوهرم بود میتونستم یه کاری بکنیم متاسفانه مستاجریم و دو تا بچه یه یکیشون کلاس اولیه ، خودمم امسال سرکار نمیرم چون دخترم کلاس اولیه ، انشاللع سال دیگه ولی از وقتی طلاهام فروختم شوهرم روزانه پول میزنه برام ، خلاصه تو عرض ۷،۸ سال زندگی بد ضربه ای خوردیم 🥲
از خونه بابامم بخوام بگم بیش از حد بی مسئولیت ، بی برنامه ، نه میدونن پس انداز چیه نه حساب و کتاب بابام کارمند و مادر خدابیامرزمم اصلا اهل پس انداز نبودن ، دوتا داداش دارم بی نهایت لوس و بی عرضه و من خواهرمم که اون زود ازدواج کرد و رفت پی زندگی و هی بچه هی بچه اونم هیچی از پس انداز نمیدونه ، برعکس تو خونه پدریم منو مثله یه مرد بار آوردن که هم دانشگاه میرفتن هم کار میکردم ولی پس انداز نداشتم ، تو خونه به شدت پسر پرست 🫤که تا لب تر میکردن فراهم بود ، الانم همینطوره مامانم فوت کرده ۷ ساله ولی داداشام بی عرضه تر از قبل بخور و بخواب و پول بازنشستگی بابام میخورن ، من تو خونه شوهرم چون اختیار چیزی نداشتم نتونستم پس انداز کنم ولی خیلی به شوهرم میگفتم طلا بخریم ولی کار بی عقلا این بود تا میگفت موندم منم مثله ساده ها اول طلا دادم بدون هیچ توقع ، 🥲ولی تو این دو سال بعد از ورشکستگی سرعقل اومدم ،
شرمنده اگه غلط املایی دارم بخاطر کیبورد گوشیمه 🙂
الانم چند تا هدف دارم تا پایان سال اینکه یه گوشواره قسطی بخرم و پول پیش رهن خونه رو بزارم کنار ، و البته به خودم رسیدگی کنم و چند قلم لوازم خونه بخرم ، چون زمستونه کارو بار شوهرم خرابه بیشتر نمیتونم طلا بخرم و پس انداز کنم ولی خوب شوهرم ولش نمیکنم به امون خدا 😂 انگیزه داشته باشع واسع کار کردن ،
سلام بی‌زحمت لینک گروه ایتا ی معصومه خانم میخواستم بفرستید برام
سلام عزیزان دل روز همگی بشادی و سلامتی باشه🙏
قلک بچه هام پر شده بود اون روز که خودم رفتم طلا بخرم میتونستم قلک بچه هام پاره کنم و ببرم براشون طلا بخرم
اما دوست داشتم لحظه شیرین پاره کردن قلک رو خودشون باشند و حاصل پس اندازشون ببینند و انگیزه بگیرن😍
امروز که خونه بودند قلک پاره کردیم خداروشکر مبلغ خوبی داشت
طلا گرونتر از اون روز شده بود ۱۱۲۶۵بود اگه اشتباه نکنم
این پارسیان ۳۰۰سوتی گرفتم براشون ۳۵۰۰
برای دخترمم گیره سر خوشگل ب انتخاب خودش خریدم
پسرمم یه جاکلیدی خرید
همیشه از پول قلک یه چیزی براشون میخرم حتی شده در حد یه کتاب قصه که انگیزه بگیرن
هر چند به لطف پدر دست و دلبازشون این وسطها حسابی بهشون حال میده و تقریبا هرچی بخوان میخرن
مثلا یه نمونشو خدمتتون بگم
دخترم کلاس دوم در هفته یک زنگ نماز دارن گفت چادر نماز ببرم
چادر نمازش یه کوچولو کوتاه بود اما برای اون یکساعت چیزی نبود از دید،گفتم انشالله سال دیگه جشن تکلیف دارند براشون میخریم اما پدرشون گفتند نه براش میخرم خلاصه ۴۰۰هزار دادند برای پارچه و دوخت چادر نماز
منم سعی میکنم دیگه زیاد مخالفت نکنم انشالله خدا بهشون سلامتی بده و عاقبت بخیر بشن
عکس پارسیان هم جهت انگیزه شما عزیزان میفرستم
من قبلا مارک کسری و لوکس و ما بر میخریدم چند سری هست از این مارک میخرم
