2777
2789
بچه بودم...مادرم یه انگشتر عقیق داشت که افتاده بود و فقط یه رکاب کج و کوله ازش مونده بودوقتی مادرم خ ...


وای عزیزم ،خدا مادرتونو حفظ کنه براتون سایشون بالا سرتون باشه❤ یاددد پدر بزرگم افتادم خدا رحمتش کنه برام اولین گوشواره هامو گرفت ،هنوز دارمشون واقعا هیچی جای اون اولی رو نمیگیره.

مرسی عزیزم یادتون بود و جواب دادین هر تایمی میومدم ببینم جواب بدین تا بخونم و استفاده کنم روش شما ۱۰ ...

عزیزم درکت میکنم منم دخترم کوچیک بود شوهرم کیلومترها ازمون دور بودوشهر دیگه کار می‌کرد منو دخترم تنها بودیم...

حقیقتاً شرایطی که توصیف می‌کنی، نه تنها چالش‌برانگیزه، بلکه نشونه‌ی یه دل بزرگ و قلب پر از تعهد توئه. تنها بودن تو نقش پدر و مادر، مسئول کار، خانه، تربیت، محبت و نظم... خیلی سنگینه. ولی تو ایستادی و بچه‌هاتم پیشت برگشتن، اونم با رضایت. این خودش یه موفقیت بزرگه، حتی اگه خسته‌ای.

چطور این رابطه رو حفظ کنی، ولی در عین حال ازت سواستفاده نشه، ناراحتی‌ها جمع نشه و ارتباط هم خراب نشه؟

 در مورد پسر ۱۵ ساله‌ات

سن بلوغه. بچه‌ها دنبال استقلال هستن، ولی بدون مسئولیت.

حرفی که زده (تو هم به قولت عمل نکردی) کاملاً یه واکنش طبیعی نوجوانانه‌ست. نه منطقی، نه بالغ، اما واقعی.

یه گفت‌وگوی خیلی صادقانه، آروم و بی‌سرزنش باهاش داشته باش. مثل یه دوست. بگو

من می‌دونم که به اون قول مار عمل نکردم و حق با توئه. ولی می‌خوام با هم برنامه بریزیم برای خریدش، مثلاً تا عید.یا هروقت که صلاح میدونی واگرم نتونستی بهش توضیح بده وبهش بگو ولی در عوض، از تو هم انتظار دارم گاهی کمکم کنی، چون واقعاً تنهام.

بهش انتخاب بده، نه دستور 


امروز می‌تونی شیر بخری یا نون؟ خودت انتخاب کن.

و وقتی همکاری کرد، حتی اگه کوچیک، حتماً تشویقش کن. نه لوس کردن، فقط یه تشکر ساده ولی واقعی ودلی


 دختر ۹ ساله پرتوقعت


بچه‌هایی که والدین‌شون مدت طولانی پیششون نبودن، گاهی با این رفتارها می‌خوان محبت و کنترل بیشتری بگیرن.


زمان اختصاصی براش بذار، حتی اگر شده روزی ۱۰ دقیقه. فقط برای اون باش، حتی اگه مشغولی.حس امنیت عاطفی بده 

بشین کنارش، نقاشی، قصه، یا فقط حرف زدن.


وقتی بادِه تو مقابله نکن. فقط با نرمی و شوخی بگو


ای وای خانوم پرنسس امروز چقدر نازه ولی مامان بی‌رمقشه، بیا کمکم، دوتایی یه کاری کنیم.خودت رو فراموش نکن


بزرگ‌ترین خطر برای مادری مثل تو که هم پدره، هم مادر، هم نون‌آور، اینه که خودش یادش بره


✅ خودت نیاز به استراحت داری نیاز به حامی داری (حتی دوست، حتی گروه مجازی والدین)

نیاز داری شنیده بشی 


مرزگذاری کن آرام ولی محکم


نه باید قربانی نقش بشی، نه کنترل‌گر.

اما با احترام و مهربونی ولی با قاطعیت بگی


من حاضرم بهتون عشق بدم، پشتیبانتون باشم، اما انتظار دارم که شما هم سهم‌تون رو توی خانواده انجام بدین. نه برای من، برای خودتون

وقتی بچه‌هات لج می‌کنن، یا حرف بی‌ربط می‌زنن، همون لحظه جواب نده.صبر کن آروم شن...

یه وقت مناسب پیدا کن، وقتی آروم هستن.

باهاشون صحبت کن. از خودت بگو، از احساست، بدون اینکه احساس گناه بهشون بدی...

وهیچ وقت حرفی که قراره بهش عمل نکنی وقولشو نده نه به شوهر نه بچه حرفت ودوتا نکن چون با این کار دونه ی  بی اعتمادی و می کاری... 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام عزیزم ببخشید من جواب میدم ❤️اگه خرجی خونه دستته یا همسرت ماهانه پولی بهت میده خودت بگیر بهشم نگ ...

 سلام عزیزم ممنون از راهنماییتون عزیزم من خودم شاغلم و 22 ساله داره با این آدم مزخرف زندگی می کنم به اجبار...

و ایشون در تمام این سال ها به من خرجی ندادن  و خودشون خرید انجام میدن

که تلاش های این سا هایمن نتیجه نداد که توضیحاتش زیاده نمی خوام در این تاپیک گفته بشه تعداد صفحات بالا بره

و من خرج خودم این سال ها خودم دادم

اما این ماه یه بدهی داشتیم که من وقتی تسویه اش کردم دیگه 300 هزار تومن پول برام مونده تا سر برج مجبور شدم بهش بگم

متاسفانه ایشون با این طرز فکر بزرگ شده و تلاش های این سال های من نتیجه نداده و اختلال شخصیت اسکیزوئید هم داره هم خودش هم خانواده اش

 اونایی که این اختلال میشناسن میدونن من چی میکشم

منم کم کاری تیرویید دارم چرا دکتر بهم نگفته کلسیم بخورم!!!

عزیزم به منم نگفتن من چون 12 ساله دارم و ذخیره کلسیمم پایینه و مرتب پادرد دارم دکتر گفت بگیر برای جلوگیری از پوکی استخوان

اره عزیزم یه دوره منم کم کاری تیروئید داشتم که دکتر برام قرص کلسیم رو نوشته بود .عزیزم من وقتی اینجا ...


سلام عزیزم ممنون از راهنماییتون عزیزم من خودم شاغلم و 22 ساله داره با این آدم مزخرف زندگی می کنم به اجبار...

و ایشون در تمام این سال ها به من خرجی ندادن  و خودشون خرید انجام میدن

که تلاش های این سا های من نتیجه نداد که توضیحاتش زیاده نمی خوام در این تاپیک گفته بشه تعداد صفحات بالا بره

و من خرج خودم این سال ها خودم دادم .

اما این ماه یه بدهی داشتیم که من وقتی تسویه اش کردم دیگه 300 هزار تومن پول برام مونده تا سر برج مجبور شدم بهش بگم

متاسفانه ایشون با این طرز فکر بزرگ شده و تلاش های این سال های من نتیجه نداده و اختلال شخصیت اسکیزوئید هم داره هم خودش هم خانواده اش

 اونایی که این اختلال میشناسن میدونن من چی میکشم

پس انداز مخفی هم  سال ها داشتم

 یه مدت از پس انداز مخفی صفر شدم الان به لطف راهنمایی شما معصومه جون و سایر دوستان دوباره شروع کردم و از ماه قبل شروع به خریدن سکه پارسیان و یه تیکه طلا کردم دوباره کردم که این رو مدیون شما عزیزان هستم.

معصومه جون درست میگید یک نسخه رو برای همه نمیشه پیچید اما همین که هستید و دیگران راهنمایی می کنید خدا خیرتون بده

فقط من الان یه سوال دارم از شما

بعضیا میگن سکه پارسیان برای پس اندازهای کوچک خوبه

بعضیا داخل گروه میگن نه

من می خواستم نظر شما رو بدونم چون من مدتهاست خواننده خاموشتونم

masumejoon@




هزار الله اکبر به این کدبانوی همه چی تموم😍😍😍هزار ماشاالله👏👏👏 عزیزم از کارهایی که انجام دادید ک ...

مرسی عزیزم از نگاه قشنگت...

تجربه ی من اینه وقتی دخترم کوچیک بود به خودم میگفتم که ببین ...تو مثل سی دی پر هستی ودخترت سی دی خام ذلال شفاف...قراره روش تکثیر بشی یه نگاه بنداز ببین ارزش تکثیر شدن داری چیزی تو وجودت شخصیتت رفتارت هست که تکثیر بشی رو دخترت...پس قبل از هرچیزی ما باید خودمون اصلاح کنیم با خوندن مطالب کتاب مقابله وشرکت تو سمینارهایی که گاهی رایگان ولی مفیده آگاه وهوشیار کنیم وقتی من رشد کنم درست رفتار کنم خواه وناخواه دخترمم از من خیلی چیزارو یاد می‌گیره...وهمیشه برای دخترم وقت میزاشتم همبازیش بودم پارک می‌بردم خودمم باهاش بازی می‌کردم خاله بازی وحتی تو ظرفای بچه گانه ی خودش باهم غذا میپختیم سفره وزیر اندار کوچیک براش درست کرده بودم باهم غذا مبخوریدیم تو ظرفای بچه گانه...به علایق وسلیقه ونظرش احترام میزاشتم چون اگه نادیده. بشن بچه بی اعتماد بنفس بالا میاد...از همون بچگی براش حساب باز کردم کارت گرفتم خودشو می‌بردم بانک نوبت می‌گرفت پول میزاشت تو حسابش موقع خرید خودش کارت شو می‌کشید...کار با عابر بانک خودشو می‌بردم وچقدر ذوق می‌کرد...خیالش وراحت کرده بودم که تو بهترین وباارزش ترین هستی تو خونه برای پدرو مادرت وگاهی وقتا بهش فرصت اشتباهات کوچیک می‌دادم چون هیچ کس بدون اشتباه رشد وتجربه نمیکنه ...عضو کتاب خونه کرده بودم هفته ای به بار می‌بردم کتاب می اورد شبا براش میخوندم...برای دوچرخه اسکیت اسکوتر براش وقت میزاشتم عصر تو کوچه بازی می‌کرد...برای وسایل می‌دادم کار دستی بافتنی گلدوزی می‌کرد درحد خودش  پیشش با شوهرم بحث ودعوا نمی‌کردیم درباره دلخوری هام از کسای دیگه پیشش حرف نمیزدم...هروقت موضوعی ناراحتش می‌کرد مشکل داشت پیشم حرف می‌زد میگم اینکه چیزی نیس ناراحت بشی براش راهکار می‌دادم وبهش یادآوری می‌کردم ک هیچی ارزش اینو نداره آرامشت بهم بریزه...

سختگیری نداشتم ولی قانون داشتم...ونامحسوس مراقب بودم ...کنارش میشستم باهم کارتون می‌دیدیم ماهی دوتا جمعه می‌بردمش استخر کلی آب بازی میکردیم وقتی می آوردم خونه می‌بردم حموم بعدش بدنمونو وروغن می‌زدم ماساژ میدادم و رخت خواب پهن می‌کردم جلو تلوزیون کارتون می‌دیدم وسایل میخوریم حرف میزدیم...

چقدر دلم تنگ شد برای اون موقع ها 🫠میدونی من دوباره بچگی وکودکی کردم یه بار وقتی بچه بودم یه بارم یا دخترم...

سلام عزیزم تجربه ی من اینکه که همیشه میگم ما پدرو مادرها برای آینده ی بچه هامون همه کار می‌کنیم مدرس ...

اون بچه منم که الان دیگه بزرگ شده با همه ی این نواقص روحی که گفتید ومن لحظه به لحظه حرفاتو تجربه کردم ودارم

بچه های من خیلی تازگی هله هوله میخرم هربار 300خپراکی میخرن بدبختی دلم نمیاد نخرم انگار عذاب وجدان می ...


خب نخریدن رو که نمیشه واقعا نخرید ولی اگر بخواد ناسالم باشه باید یک جورایی جایگزین سالمتری براش پیدا کنی..مثلا اگر پفیلا میخوان ورژن خونگی شو درست کنی یا ذرت مکزیکی خونگی با پنیر خیلی کم درست کنی ...یا کیک های خونگی  و اجیل...ولی خب هر از گاهی هم ادم خوراکی ناسالم میخوره دیگه خودمونم کم خوارکی ناسالم طی روز نمی خوریم خخخ مهم اینه عادت نشه برای بچه که رو بیاره به اب میوه های قندی و خیلی پفک و چیپس بخوره

سلام به همگی دیروز رفتیم و دوچرخه ی پسرمم خریدیم و نگگگگم از شور و شوقشون🥹🧡🧡برای دوچرخه پسرم چون ...

مبارک باشه مادر خانومی واقعاآفرین بهتون چقدر به فکر غرور وشادی بچه هات هستی اینکه بین بچه هات فرق نزاشتی بدون که اینکارتون هیچوقت از ذهن بچه هات پاک نمیشه من وقتی بچه بود ۸ ساله بودم خیلی دوچرخه دوست داشتم به بابام گفتم برام بخره چند بار گفتم گفت که میخره برام منم خیلی خوشحال بودم وچند وقت شای یکماه انتظار کشیدم بعدش یک دوچرخه خرید نو بو سبز رنگ وقشنگ بود ولی چکار کرد گفت اونو برای برادرم خریده که ۴ سالش بود من هیچی نگفتم وبه جاش یک دوچرخه دست دوم که مال ۱۵ سال پیش بود وخیلی مسخره و زشت بود از نظر من البته رو دادن به من هنوزم  تو یادمه با اینکه پدرم پول داشت وقربونش برم خیلی بهم لطف داره ولی اینکارشون توذهنم مونده بازم آفرین به شما وهمسر باشعورتون

سلام به همگی دیروز رفتیم و دوچرخه ی پسرمم خریدیم و نگگگگم از شور و شوقشون🥹🧡🧡برای دوچرخه پسرم چون ...

عزیزم خیلی خوشحال شدم برای دوچرخه بچه هاتون ان شائالله به دلخوشی استفاده کنن

به نظرتون از الان طلا بخرم یه سال دیگه بفروشم جهیزیه بخرم خوبه؟ چون من دوست ندارم جهیزیه رو جلوجلو بخرم بمونه خاک و خول بشه 

امام علی (ع): در شگفتم از بخیل، بـــه ســــوی فـــقـــری مــیشــتــابــد كـــه از آن مــیگــریزد.و سرمایه ای را از دست میدهد كه برای آن تلاش میكند. در دنیـا چون تهیدسـتان زندگی می  كند، اما در آخـرت چون سرمایه داران محـاكمه میشود در شگفتم از متکبری كه دیـروز نطفه ای بی ارزش وفـردا مرداری گندیده خواهـد بـود و در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مینگرد و در وجود خدا تردید دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبیند و مرگ را از یاد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار میكند در حالی كه پیدایش آغازین را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی را آباد می ّ كند، اما جایگاه همیشگی را از یاد برده است.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792