اره منم هیچیوتوضیح نمیدم چون حوصله ندارن
امروزم دانشگاه زیاد خوب نبود و من ناراحت بودم
همیشه برای خوب شدن نیاز به یه روز داشتم تا نمادین باشم
بعد امروز اینقدر ناراحت شدم که مامانم همینطور داره میگازونه میره با بغض گفتم : تو اصلا میدونی من چرا امروز ناراحتم اصلا میدونی دانشگاه چه اتفاقی واسم افتاده ؟
بعد گفت خب تو باید بگی و اینا
اینجا فهمیدم دوباره گند زدم و حالا حالا ها قرار نیست تموم بشه مس گفتم بریم خونه چون حس میکردم فشارم داره میره بالا