تو ماه هشت بارداریم چهار سال ازدواج کردم یه ماجراهایی برامون تو نامزدی بین خونواده ها پیش اومد که هنوز سرکوفتش رو من میشنوم. تنها کسی هم که در تلاشه این رابطه بین مامانم و همسرم رو درست کنه من بودم مامانم انگار نمیخواد. امروزم برگشت دو سه بار گفت زایمان کنی ده روز زیاده نمیام بمونم شبا میام خونه خودم گفتم مامان من که تجربه ندارم چیکار کنم بارها اینو گفته یا برگشت گفت اگه فلان بشه و مادرشوهرت بیاد خونت من از خونه میرم بیرون حق نداره بیاد من دعوا راه میندازم بابا زن حامله همینطوریش حساسه کلی هم سرکوفت شنیدم وقتی قطع مردم انقد گریه کردم برا اولین بار انقد زدم تو سرو صورتم که خدا میدونه حالم خیلی خراب بود خیلی بی کسم بخدا الان قلبم درد می کنه بچمم تکون نخورده ازون موقع کاش بمیرم برا بچم فقط دلم میسوزه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من دقیقا مشکل شما رو دارم با این تفاوت که حامله نیستم . بعد ازدواجم برای اولین بار به مامانم زنگ زدم گفتم مهمون دارم .ی سوال آشپزی میخواستم بپرسم . گفت چشمت کور بشه . میخواستی تک مجردی یاد بگیری . گفتم باشه مرسی . قطع کردم
اسی جان سعی کن خودت سر پای خودت وایسی و همه جی رو یاد بگیری من مادرم بنده خدا خیلی کمکم کرد تقریبا ۱۰روز بیشتر موند ولی من سعی کردم همه چیزو خودم تجربه کنم با کمک همسرت کم کم میکذره و یاد میگیری سخت نگیر.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻
چرا دنیارو واسه خودت سخت میکنی وظیفه مادر نیس وظیفه شوهرته ازت مراقبت کنه مادرت بزرگت کرده شوهرت داده جهازت داده دیگه ولش کن بنده خدارو
من ادمی هستم ک خدا همه جا هوامو داشته😊 خیلی جاها خدا معجزشو بهم نشون داده😎 متشکرم از خدا بخاطر فرشته ای ک بهم داده ❤ متشکرم از خدابخاطر زندگی ک بهم داده❤ متشکرم بخاطر تمام اون سختیایی ک کشیدم و قوی شدم و خودش هوامو داشتو نجاتمون داد🙏🙏 خدایا برای نعمت هایی ک ب من اعطا کردی شکر میکنم 😉❤🙏