زمان اشنایی : مرد رویاهام
زمان نامزدی : عشقم
زمان ازدواج : هم نفسم
بعد از یک ماه: جان دلم
بعد از دو ماه : سایه سرم
بعد از سه ماه : شوهرم
بعد از یک سال : اقابالاسر
بعد از دو سال : بخور و بخواب
بعد از سه سال : نره غوول
بعد از چهار سال : لندهورر
پنج سال بعد : مرتیکه نفهم بیشعور مفت خور نمک نشناس
ده سال بعد: خبر مرگت ایشالللا
این کلمات دقیقا فرایند یک فرافکنی در روابط را نشان میدهند.
عشق های داغ حاصل یک فرافکنی هستند.
اما فرافکنی یعنی چی : فرد گمشده ای یا کمبودی در خود و زندگی اش دارد که به محض اینکه آن را در دیگری میبیند به شدت حالش خوب میشود ودر ناخودآگاه وخودآگاه خود فکر میکند اگر او را داشته باشم زندگی ام به بهشتی دائمی تبدیل خواهد شد. بنابراین نفر مقابل را تا سرحد خدایی بالا میبرد و فرد مقابل هم که خامی مخصوص به خود را دارد وقتی مقابل این شور ودلداگی قرار میگیرد به یکباره هیجان زده میشود وباور میکند که واقعا اینقدر خارق العاده است!!
بنابراین این وارد خودشیفتگی میشود واو هم وارد بردگی و وابستگی تا به مرور فرد دلداده هر از چند گاهی متوجه میشود خدای اون به اندازه کافی خدایی نمیکند واو را حاجت روا نمیکند!!
واین سرخوردگی ابتدا انکار میشود ولی به مرور عیان میگرد و فرد احساس میکند گول خورده وبه صداقت او خیانت شده!!!!!!!! طرف دیگر هم کم کم به این نتیجه میرسد که خدا بودن و زیر بار انتظارات رفتن دیگر جذاب نیست واز توان او خارج است ،پس برخوردهای طرفین ابتدا سرد و کم کم خشن میشود.
وهر کس دیگری را مقصر میداند واینجاست که پروفایلها پر از نوشته عشق خائن است!کو عشق!؟
میشود.
خلاصه از اینجا به بعد دیگر حرمتها میریزد و بی حرمتیها سر میگیرد.
این روند در اکثر ازدواجهای ارتباطهای زیر ۳۵ سال رخ میدهد وباید مدیریت این مسیر به جاده درست را یاد گرفت وگرنه تا اینجا اتفاق غریبی رخ نداده ،ولی اگر درمان نکنید بارها این مسیر را بدون کم وکاست طی میکنید وتا دلتان بخواهد آدمهای اشتباهی جذب میکنید ویا زناشویی خود را تخریب میکنید.