2777
2789
عنوان

بیاین یه خاطره از خواستگارم بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 28344 بازدید | 541 پست

خوش به حالتون بچه ها. چه خاطرات جالبی دارید. من که خواستگار برام میومده اصلا نمیفهمیدم. مامانم به جای من باهاشون حرف میزده و ردشون میکرده. خودم یکی رو خیلیی دوست داشتم دلم میخواست بیاد خواستگاریم. از اونهایی که ادم وقتی میبینه دست و دلش میلرزه. نگو اومدن خواستگاری مامانم جواب رد داده . بعد که با شوهرم عقد کرده بودم که این رو هم خودش واسم لقمه گرفت بهم گفت فلانی هم اومده بوده خواستگاریت. معلم بود بنده خدا. الانم با خانمش برای گرفتن دکتری رفتن فرانسه

یه خواستگار داشتم با هم که صحبت میکردیم یه عالمه برگه دستش بود هی ازم سوال میکرد. مثلا میپرسید به نظرتون در آینده برا خونه مون کتابخونه بخریم بهتره یا بوفه  گفتم جفتش گفت نه اگه فقط بتونی یکیشو بخری کدوم ؟ گفتم باید ببینم کتابام بیشترن و بدون جا یا ظروف تزئینی ام   

یا میپرسید پوششتون جلو نامحرم چطوره ؟ مثلا جلو شوهرخواهراتون. گفتم بلوز و شلوار و روسری. گفت به نظرتون دامن بهتر نیست؟! گفتم من خیلی دامن دوست ندارم ولی به نظرم شلوار پوشیده تر. اونقدم پخمه بودم گفتم دامن که بدتره هی بلند میشی میشینی باید حواست باشه پاهات معلوم نشه... چشاش چهارتا شده بود گفت نه دامن رو شلوار منظورمه   

مرجع تقلید و نظر در مورد ولی فقیه و خیلی چیزای دیگه هم پرسید. 

بیچاره هم اون با تعجب منو نگاه میکرد هم من اونو. جفتمون داشتیم شاخ درمی آوردیم از حرفای هم.

برام هیچ حسی شبیه تو نیست 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

با شوهرم دوست بودم اسم دوس پسر قبليم امین بود اشتباه صدا زدم این بنده خدا رو امینم این دیگه آبرو واس ...

وای😂😂😂

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”
شوهر منم ک اومد خاستگاری..رفتم اشپزخونه چایی بیارم دیدم صدای گریه و های های میاد،،،ترس برم داشت دوان ...

😂😂😂

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

با خانوادش چند باری اومده بودن خونمون . رفت و امد فامیلی داشتیم. بعد یادمه یک روز تو اتاق با خواهرهاش نشسته بود. دیدم داره گریه میکنه تا من و دید صورتش رو گرفت.‌خواهرهاش هم ناراحت بودن. بعدها مامانم گفت بهشون جواب رد دادم گفتم دخترم رو راه دور نمیدم. از اخر همین مامانم من راه دور عروس کرد. 

با خانوادش چند باری اومده بودن خونمون . رفت و امد فامیلی داشتیم. بعد یادمه یک روز تو اتاق با خواهرها ...

اخی😢😢😢

❤«بعضی ها هرجا ک میرند موجب شادی میشند/دیگران هروقت ک برند!/❤
قسمته دیگه غزیز خوش بخت باشی

نه عزیزم این دیگه قسمت و اینها نیست. مامانم خودش رو صاحب من میدونست و اینکه حق داره به جای من تصمیم بگیره. من و هل داد تو یک زندگی که هر روزش اشک و ناراحتی اعصاب داشتم. باهاش که حرف میزدم فقط بلد بود بگه چه میشه کرد چاره ای نیست زندگیه دیگه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز