2777
2789

تو رابطه ای که بودم همه چی اوایل خیلی خوب بود خیلی همو دوست داشتیم شاید بگم بهترین مردی بود که دیده بودم بهم اهمیت میداد تو کارم کمکم میکرد بعد یه مدت که افسردگی اومد سراغش و خیلی ناراحت بود که من خیلی بهانه میگرفتم و ازش توجه میخواستم و چندین باره‌م اعلام به رفتن کردم که گفت نه بمون درستش میکنم توقع داشتم مثل اوایل باشه ..یه روز که خیلی احساس ناامنی میکردم بهش گفتم من اینطور نمیتونم و باید به فکر حل مساله باشیم (درمان و صحبت جدی)اونم گفت باشه تو این یکی دوروز صحبت جدی میکنیم و من هم منتظر بودم که صحبت جدی کنیم ولی بعد از دوسه روز خبری نشد و نگران شدم بهش زنگ زدم و گفت ببخشید اصلا وقت نکردم باهات صحبت کنم منم با خوشرویی گفتم باشه بعد از اون که حدود دوماه میگذره دیگه هیچ خبری ازش نشده به جز اینکه استوری غمگین میزاشت و استوری و پیج کاری منو لایک میکرد..من بابت اینکه تلاشی نکرد و اینکه لایک کردنش باعث این میشه به برگشتش امید داشته باشم مجبور شدم آنفالو و ریمووش کنم ولی حس عذاب وجدان ولم نمیکنه که اون روزی خیلی کارهای خوبی برای من انجام داد و من مثل یه غریبه پرتش کردم بیرون و احساس گناه دارم بعد از اون همه خاطره خوب.

یکمم دلت برا خودت بسوزه تو بهش گوشزد کردی که باید درباره رابطتون تصمیم بگیرید اما اون چیکار کرد؟تو ر ...

تو تایپیک قبلی همه منو مقصر کردن که سنگدلی و فلان و آدم موقع خوشی نباید باشه..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تو تایپیک قبلی همه منو مقصر کردن که سنگدلی و فلان و آدم موقع خوشی نباید باشه..

فکر کنم باید تو باز پیش قدم شی تو اینجور مواقع حضوری همو ببینید بهتره . البته اینو گفتم چون الان فکر میکنی این تو بودی که تموم کردی برات آزار دهندست اما باز هرجور صلاحته عمل کن

غروب یه تیکه از دنیاست می دونم ..
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792