از ساعت پنح بعد از ظهر منو اورذه خونه مامانم خودش هم رفته تو اسنپ قرار بوده ساعت 8بیاد واسه شام خونه مامانم ساعت 7زنگ زد گفت دوستم خیلی اصرار کرد میرم خونش گفتم نمیخواد بری مامانم شام درست کرده ناراحت شد منم گفتم برو 9بیا هنوز نیومده مامانم اینا هم خوابیدن همش مبگفتن شوهرت چرا نمیاد دلم میخواد گریه کنم هرچی زنگ زدم جواب نداد فقط یه پیام داد که راه افتادم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.