2777
2789
عنوان

رفتم پارک بادخترم بعدش

| مشاهده متن کامل بحث + 790 بازدید | 62 پست
خیلی داغونم حتی میخوام خودمو بکشم  شوهرم کوتاه بیا نیست ولی سر سنگین میشم اه

خب عزیزم با توجه ب شناختی که از همسرت داری پیش برو ...چون ماها ک نظر میدیم تو زندگی شما نیستیم و همسرت و نمی شناسیم...ی موقع میبینی سر سنگین بودن برا ایشون جواب نمیده 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب عزیزم با توجه ب شناختی که از همسرت داری پیش برو ...چون ماها ک نظر میدیم تو زندگی شما نیستیم و همس ...

وای اصلا فکرم داغون تازه باهم بهتر شده بودیم 

اصلا حوصله ندارم 

نمیدونم چه رفتاری کنم 


اول نظر همسر رو جلب کن بعدا حرفتو به کرسی بنشون لازم نیست بری منت کشی کنی همین که میوه بیاری بشینی پیشش. چای یا شربت بیاری بشینی و وانمود کنی چیزی نشده بعد کم کم که به راه اومد یواش یواش حرفاتو بزن 

اصلا جدال راه ننداز اون بیشتر از ما زن ها به این مسائل آگاه هست

شاید کم سن و تجربه هستی به هر حال هر کسی روی یه چیزی حساسه 

خاله بازی نیست که زندگی تو بابد بسازی 

هم عزت نفس خودتو حفظ کن هم حرفتو بزن 

ولی در آرامش نه طلبکارانه 

با حالت مشورت که تو نظر بده بزار بدونه اقتدار داره بعد کم کم برو جلو

ولی از این جور جمع ها دور باش 

اول نظر همسر رو جلب کن بعدا حرفتو به کرسی بنشون لازم نیست بری منت کشی کنی همین که میوه بیاری بشینی پ ...

کم سن و سال نیستم شوهرم میشناسم اشتباه من بود ولی فکرم درگیر بود به اون مسله فکرنمیکردم محیط مناسب نیست ی عده پسر جمع شدن 

وای ممنون که درک میکنی  ولی حق باشوهرم چطور ازدلم دربیارم  آخه ی پارک دیگه نزدیکشون هست ...

آفرین که میدونی حق با ایشون هست 

با حالت منت کشی ترو جلو گفتم که

غیر مستقیم با پذیرایی برو

یا پیش بچه کم کم یواش یواش جوری که مثلا نمیشنوه والی بشنوه بگو بابا میگه تون پارک قشنگ تره منم که فکرشو میکنم بابا راست میگه ها

د یگه اون پارک نمیریم (مثلا حالا این یه راه) 

بعد عادی کارای همیشگیتو کن

کم سن و سال نیستم شوهرم میشناسم اشتباه من بود ولی فکرم درگیر بود به اون مسله فکرنمیکردم محیط مناسب ن ...

خوب پس خانم پخته ای هستی 

نگران نباش آشتی میکنه 

الان غروب جمعه س هممون دلمون میگیره 

امروز یه نفر یه انتظاری داشت منم گفته بودم از پسش برمیام ولی نتونستم بخاطر همین بچه داری. 

گفتم ازم ناامید شدی گفت آره. خیلی حالم گرفته شد هنوز حالم گرفته ست

بعد گفتم خدایا ما ایم همه قول به تو دادیم گفتم اگر تمام زمان رو ببینیم یه روز نگاه کنه تو صورتم بگه ازت ناامید شدم چه حالی میشم برای یه آدم عادی آنقدر ناراحتم برای اون که میمیرم 😭



وقتی داشت حرف می‌زد ازش معذرت خواهی کردم رفتش بیرون بچه ام برد 

میدونی مرد ها وقتی میرن بیرون معمولا وقتی برمیگردن آروم میشن یعنی یه جوری که انگار اتفاقی نیفتاده 

هیچی برگی خودت نیار تاوقتی چیزی نگفته حرفشم نزن

اگر حرفشو زد بگو حق با تو بود نمیدونم حواسم کجا بود 


این شعر رو براش بفرست  جز وفا هرگز نکردم گر خطا پنداشتی  پیش رویت دیدگان عذرخواهم را ببی ...

ی جواری دوست ندارم منت بکشم ولی خب احساس تنهایی میکم ای کاش خودش می‌فهمید حالم مو 

ی مکان عمومی بودن بازی کردن هرجایی و هر شرایطی چیه😐😐

شما مجردی و نمی‌دونید متأهل بودن 

و دوست داشتن همسر چیه این بیت شعر 

احساس همسر اسی به اونه 

دوست ندارم که کست دوست ندارد چون من 

حیف باشد گل من که تو در خاطر اغیار آیی 

ی جواری دوست ندارم منت بکشم ولی خب احساس تنهایی میکم ای کاش خودش می‌فهمید حالم مو 

احساس همسرت نسبت به شما عین این بیت بوده 

دوست ندارم که کست دوست بدارد چون من 

حیف باشد گل من که تو در خاطر اغیار آیی 

پس همسرت لیاقت یه بیت عذرخواهی رو داره 

قطعاً شما هم این احساس رو به اون دارید 

اگه محیط رو مناسب موندن همسرت ندونی 


ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز