بعد سه سال با نذر و نیاز و دوا دکتر دوقلو حامله شدم تا سه ماهگی مادرم پیشم بود و بعد برگشت شهرستان تو شش ماه زایمان زودرس کردم و دوقلوهای از دست دادم وقتی سزارین شدم و بچه ها مردن مامانم از راه رسید و فامیل شوهرم بهش گفتن چرا دخترت ول کردی،سه ماه بعد حامله شدم و دوباره با خواهش تو یازده هفته اومد و از ترس حرف مردم تا آخر پیشم موند و بچم بسلامت بدنیا اومد،چون سنم بالای سی و پنجه و یدونه بچه بیشتر ندارن از سال ۱۳۴۰۲ دارم اقدام میکنم چهار بارداری ناموفق داشتم،بارداری اول تو پانزده هفته شبی که مامانم تو راه بود که بیاد پیشم پسرم سقط شد،یه بارداری پوچ هشت هفته داشتم با اینکه مادرم شهرمون بود یکی دوروزه بیشتر نیومد پیشم،یه سقط شش هفته داشتم که اصلن زنگ هم نزد تا شوهرم رفت دنبالش،الان باز باردارم یازده هفته هکاتوم دارم درد دارم خونریزی اما هی امروز فردا میکنه و بهانه میاره نمیاد و میگه تو حالا سونو غربالگری برو بعد میام، با این درد و هکاتوم و خونریزی نمیتونم از جام بلند شم بچه مدرسه ای دارم،هیشکی ندارم آخه چه فایده ای داره بعد دوازده هفته اصلن نگران نیست سقط کنم امروز کلی گریه کردم از اینکه بی احساسه و درکم نمیکنه پیام دادم اصلن نمیخوام بیای کاش من بمیرم از دستم راحت شی
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
زنگ بزن به مادر شوهرت بگو یکی رو مامانم اومد، این یکی نوبت شماست. مامانت بنده خدا گناهکار که نشده شاید شما بخوای چهار تا دیگه بیاری. اون زندگی خودش رو ول کنه چند ماه بمونه پیشت. فکر نکن من نفسم از جای گرم درمیاد. خودم الان استراحت مطلقم