بارداری پرخطر دارم مادرم بهم اهمیت نمیده

اگه ناراحت نمیشی بگم...

والا شما هی داری باردار میشی. اون ببچاره ام هزارتا کار داره نمیتونه. باید شوهرت بهت کمک کنه

خدایی مقصری شما برو اونجا

الانم نمیتونی اون‌موقع میرفتی که بچه نداشتی اولیش بود

یعنی مامانت با این سن زندگیشو یکسال ول کنه بشوهرت سخت نگذره😳😳

ایناهمشون توقعات بی جاعه

شوهرکردی رفتی مادرتم تاحدودی مسولیت داره اگه تاوانشونداری باردارنشوایناهمشون مسولیت شوهرته که کنارت باشه

لعنتی

خیلی متوقعی....

میدونم بارداری حساسی ولی قرار نیست بقیه جور مارو بکشن حتی مادر

من انواع مشکلات بارداریو سقط باروری داشتم خودم دست تنها وقتی استراحت لازم بودم کمک کار میگرفتم غذامم از بیرون تا اون روزا تموم شد

منم راه دور زندگی کردم انواع مشکلات جسمیم داشتم 

بعدش عزیزم به خودت رحم کن خواهر. سال گذشته چهارتا سقط داشتی. با بارداری های قبلی میشه شیش بار بارداری.!!!! مگه مجبوری اون هم واسه شوهری که حاضر نیست یه کمکی واست بیاره

پرستار بگیر 

اتفاقا بهتر هم هست 

پس فردا تو پیری مشکلی پیش اومد براش بگو برو پسرات نگهت دارن. حوصله داریاااا

بیان هم تا ابد منتش روت هست

عزیزم بسه مادرته نوکرت که نیست!

من خودم اگه تو همچین شرایطی بودم دیگه بچه نمی‌آوردم

و توقعمو میاوردم پایین بگیریم حدود ۲۵ سال هوامو داشته نونمو داده ترو خشکم کرده بعد از اونم به جای اینکه کاری کنم ی نفس راحت بکشه بشم بلای جونش؟ عزیزم بهت حق میدم بالاخره بارداری دوست داری مادرت کنارت باشه یکی کمکت کنه ولی اینجوری نمیشه مگه شوهر نداری ؟ بخاطرت کنارت باشه تنهات نزاره اونم زندگی خودشو داره نمیتونه دست از همه چی بکشه ۱ سال بیاد پیش تو

عزیزم انشالله فرزندت سالم‌بدنیا میاد نگران‌نباش اصلا

توکلت به خدا باش مادرتم‌سنی ازش گذشته زندگی دارع اونم نباید به کسی زور بگیم خانواده شوهرت وقتی میگن چرا ولش کردی رفتی خب خودشون میومدن پیشت فوت بچه های قبلت اصلا ربطی به حضور مادرت نداره الانم حالت بده زنگ بزن شوهرت مرخصی بگیرع  یکی از فامیلای شوهرت بیاد خونتون 

من مادر مریض حاله یعنی راه رفتن براش سخته همش مادرشوعرم میگه چیزی هوس کردی بهدمن بکو دکتر من میام باهات مامانت گناه داره 

حالاچه اصراریه حتمادومی روبیاری؟بی خیال یکم به خودت استراحت بده.....درضمن مراقبت ازشمافقط وظیفه همسرتون هست....

از بچه اولت نمیتونی کمک بگیری؟ به زبون بگیرش یکم شرایطتو توضیح بده بلخره مادرشی درک میکنه

 شما استراحت کن اونم گاهی خونه رو مرتب کنه مادرتم هرازگاهی غذا بفرسته

مادرت سختیاشو قبلا کشیده. یه بچه هم که داری. دیگه برای چی باید رنج پنج شش بار بارداری سخت شما رو به دوش بکشه. چه گناهی کرده. 

مثلا بیاد چیکارکنه برات ,حتما قسمتت بچه نیست چرا هی حامله میشی وقتی شرایط نداری , چرا چهارماهه نمیری سرکلاژ کنی که سقط نشه بچه هات ,اون جنینهای بی گناه ومادرتم زجر ندی.

گلم من بارداری اولم ی سقط داشتم خونه مادرم بودم خون ریزی درد شدید داشتم نزاشتم متوجه بشن که سقطه 

تو تریاژ بیمارستان فرستادم اورژانس زایشگاه تک تنها سوراخ سوراخم کردن بدون همراه رو تخت بیمارستان افتاده بودم

 مادرم نفهمید بهشون گفتم رفتیم پارک مهمونیم جایی

چند روز دیگه هم باید برم عمل بازم بهشون نمیگم دلیل نداره بخواد جر منو بکشه من ی بچه ام کلا خیلی نگران میشن میترسن چیزی بگم تو این را های سختی که پشت سر گذاشتم فقط همسرم اطلاع داره و خودم و اون پیشم بود