من یه زن مطلقه هستم بادوتادختربچه ۵ساله و۳ساله..بایه آقایی دوماهه دوستم هموچندبارهم دیدیم حقیقتش خیلی مردخوبیه باهام مهربونه...ولی من بخاطرش اززندگیم زدم بچه داری که رفته کنار..بچه هامیرن خونه پدرم..منم چسبیدم همین گوشی وخودم خسته شدم احساس میکنم درحقه بچه هام کوتاهی میکنم حتی بادوست پسرمم خیلی گیرمیدم دلم میخوادهمیشه زنگبزن وپیام بده...توروخدابگین من چیکارکنم به زندگی برگردم وبااین بنده خداهم انقدگیرندم......