بعضی اوقا براتون پیش اومده یکی به عمد یا ندونم کاری چیز بی ارزشی بعنوان کادو چش روشنی یا ....بهتون بده ؟
من خیلی داررررررم از وقتی قوم شوهرو دیدم معنی کادوحالگیری رو فهمیدم ......
مثلا من جاری و برادرشوهر بزرگم چون ایران نبودن عروسیم نبودن و هشت ماه بعد دیدمشون و ...😾......اصلا مادر و خواهرشوهرها ازبس تلفنی بد گفته بودن حتی بزور روبوسیم کردن ....یه بسته عصاره مرغ با یه اسپری خوش بو کننده ......🙀😹😾.
هم خنده م میاد هم حرصم میگیره از سادگیهای اونموقعم ......
من از طرف خانواده شوهر از این کادوها زیاد گرفتم همه را نگه داشتم نو که بهشون پس بدم
یا کادو دیدن خونه رو خواهر شوهرم بعداز ۹نه ماااااه ....اورد .....اونم یه سینی پلاستیکی که پر شنبه بازاره الان دونه پنج تومنه ....منم انداختمش تو سطل زباله گزاشتم دم در دیدش خخخخخخ
از این کادو های بی ارزش زیاد کادو گرفتم همه رو هم ریختم دور
ای بابا عصاره مرغ
منم واسه تولدم خالم استکان آوورد
عوضش پسرش یه ادکلن مشتی هدیه داد
پارسال مادرشوهرم و پدرشوهرم از ایران اومدن جاریم واسم یه جوراب نازک صولتی با یه شرت مشکی فرستاده بود اخه اینجا جوراب و شرت قحطه واسه پسری هم یه تیشرت 😃😃😃
یا من شوهرم تولدم کیک میگرفت خب قطعا برا دونفر زیاد بود .....میبردیم پایین ....و اصلا هم کادو نمیگرفتم از کسی و همه میدونستن .....جاری م یه نایلون کوچولو گل گلی بهم داد بردم خونه نگاش کردم دیدم یه شورته نخیه ....حالا چی خودم باهاش رفته بودم سه تا خریده بود
برادر همسر منم زحمت كشيده بود يه مام داو و يه جوراب شلواري سفيد! سوغاتي آورده بود، اونم از اروپا! (يادم رفت بنويسم اولين ديدارمون هم بود)
البته بعدا فكر كردم اينا ته چمدون جا مونده گفتن بديم به اين بينواي جوراب نديده! نميدونم جوراب شلواري سفيد مي پوشين شماهايي كه بيشتر از ١٠ سال سن داريد؟
بله از اين كادو ها گرفتم
اهميتى نداره ، حوصله حرص خوردن ندارم
