2777
2789
عنوان

توروخدا به داد برسید😞😂

199 بازدید | 10 پست

دوستان من ۱۰ ساله با خانواده شوهرم زندگی کردم تو این ده سال خدا شاهده عین یه خدمتکار بودم برادرشوهرم تصادف کرد با اینکه خودش خونه داشت اوردنش خونه من مراقبت کردم و خواهرشوهرم هم همینطور. اصلا نمیتونستم از خودم دفاع کنم اعتماد به نفس و حمایت کسیو نداشتم. امسال عزمم رو جزم کردم جدا شم چون مادرشوهرم تصادف کرده و من با ۲۷ ساا سن واقعا دیگه همه جام درد میکنه توان مراقبت کردن ندارم. اومدم خونه خودم و میگم نمیرم که نمیرم.خیلی نفرینم میکنن همش میترسم نفرینشون منو بگیره شوهرم دعوام میکنه پشت سرم حرف درمیارن جاریام و خواهرشوهرامم مادرشوهرمو تنها گذاشتن و میگن وظیفه توعه. توروخدا دعا نویسی راه حلی چیزی سراغ دارین اصلا نمیفهمم کاز درستی کردم یا نه دیگه بریدم با دوتا بچه

چقد بیشعورن

به نام کاربری دقت نمیکنم😑‌نظر شخصی منه ممکنه با من مخالف باشید احتیاجی به دعوا و گارد نیست ما هرکدوم‌ دنیای خودمون با افکار خودمون رو داریم... ... .یاد بگیریم بهم احترام بزاریم تا خودمون هم لایق احترام باشیم🤍. براتون ارزو میکنم ارزو هاتون خاطرهاتون بشه💜ولی هیچوقت خاطرهاتون ارزو نشه🔮🎭

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دعا نويس لازم نيست عزيزم. عزمت رو جزم كن و بگو من تو اين همه سال خيلي كار كردم. ديگه نوبت بقيس


حالا بزار پشت سرت حرف بزنن يا شوهرت دعوا راه بندازه

چه پروووو

حالا اگه دختراش يه كاري ميكردن يه چيزي.  نه اينكه همش با شما باشه

سلامتي و تعجيل فرج اقا امام زمان(عج)، صلوات. 

اره ولی نمیتونستم یجور رفتار میکردن باور کرده بودم وظیفمه

عزیزم الان هم که میبینی ولت نمیکنن چون بهتر از تو و ببخشید خر تر از تو پیدا نمیکنن که بهشون سرویس بده

و هم نوه شون مادر میخواد

تو هم‌باید یه سری شرط و شروط بزاری واسه ادامه ی زندگی

               " از آن ها که تسلایشان می دادم                 ‌‌‌‌‌                                غمگین تر بودم ..."
دعا نويس لازم نيست عزيزم. عزمت رو جزم كن و بگو من تو اين همه سال خيلي كار كردم. ديگه نوبت بقيس ح ...

دوماهه شروع کردم به محکم وایسادن روبه روشون ولی شوهرم دست برنمیداره میگه لباساتو جمع کن بریم روستا مامانم تنهاست

عزیزم الان هم که میبینی ولت نمیکنن چون بهتر از تو و ببخشید خر تر از تو پیدا نمیکنن که بهشون سرویس بد ...

راست میگی والا ولی الان به خودم اومدم چون کمرم درد میکنه زمین گیر شدم با ۲۷ سال سن

راست میگی والا ولی الان به خودم اومدم چون کمرم درد میکنه زمین گیر شدم با ۲۷ سال سن

مراقب سلامتیت باش عزیزم .

فردا زمین‌گیر بشی کسی دستت رو نمیگیره

               " از آن ها که تسلایشان می دادم                 ‌‌‌‌‌                                غمگین تر بودم ..."
دوماهه شروع کردم به محکم وایسادن روبه روشون ولی شوهرم دست برنمیداره میگه لباساتو جمع کن بریم روستا م ...

بگو اول به خواهرات و زنداداشت زنگ بزن


ببين همينجور محكم وايسا. وگرنه بلانسبت بازم سوارت ميشن. تا الان هرچي بهشون رو دادي بسه


به خدا به جاي تو اعصابم خرد شد

سلامتي و تعجيل فرج اقا امام زمان(عج)، صلوات. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز