یکی از آشناهای نزدیکمون از شوهرش طلاق گرفت رفت دهات توی خونه ی پدرش زندگی میکرد بعدش
وضعیت مالی چندان خوبی نداشتن تا کم کم وضع مالیش خوب شد
خونه ی کاهگلی پدرشو خراب کرد و ۳ طبقه خونه ی لوکس ۳ خوابه خیلی بزرگ درست کرده، کل وسایل خونه شو عوض کرد بعد هم ماشین پرشیا خرید
هر روز هم به مسافرت و تفریحه بهترین چیزا رو هم میخرن میپوشن و میخورن حتی به خواهر برادراش هم کمک میکنه
میان خونه اش یه ماه یه ماه میمونن بعد که میرن پشت ماشینشون پر میکنه از بهترین مواد غذایی و پول لباس و کرایه خونشونم میده
بعد چند سال تو همه جا پیچید که آره به فلانی که خیلی پولداره و کارخونه داره صیغه است بعدش گفتن به چند نفر دیگه ام هست یه خونه تیمی دارن با ماشین میرن چند نفری کرکره رو میکشن پایین
به نظرتون وضع مالی خوبش حسادت برانگیزه
یا نفرت برانگیز