من زن برادر بزرگه ام ولی از نظر سن از جاریم ۵سال کوچیکتره
ایشون فامیلشون هستند و من غریبه ام
ایشون نزدیگ هست خونش و من بسیار دورم حدود ۱۵۰۰کیلومتر
من امشب فهمیدم جاریم داره طلاق میگیره
توی هما چی دخالت میکنه
مثلا یکی داره توی اتاق حرف میزنه ایشون از اون اتاق اظهار نظر میکنه
جاری اوسکوله منه دیگه یه ساله عروسی کرده بدون دلیل کلا منو شوهرمو خواهرشوهر پدر شوهر مادرشوهر همه رو بلاک کرده و حرف نمیزنه بقران خانواده ی شوهرم خیلی خوبن من شش ساله عروسشونم
با برادر شوهرمم زندگیش خوب نیست سر پاگشا هر کی دعوتشون کرد اومد دیگه قهر کرد سر هر بحثی زنگ میزد به شوهرم و بقیه خانواده دیگه گفتن به ماربطی نداره زندگی خودتونه دیگه قطع رابطه کرد برادرشوهرم حیف شد خیلی خوب بود ولی گیر افتاده دست این افریته
گاهی که خونشون میریم مثلا میگم نخ و سوزن داری لازم دارم میگ نمیدونم کجاست درحالی که میدونه
یا میخوایم حموم بریم شامپوهارو قائم میکنه میگ خبر ندارم کجان
انگار زورش میاد کار آدمو راه بندازه
مثلا یروز خوبه پری شدم برام نوار خرید با پول خودش
فرداش شامپوهارو قائم کرد
مثلا سفره میندازه بیشتر چیزایی که آماده کرده بیاره سرسفره رو یکی درمیون میاره
خسیس هم نیست تا جایی که دیدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
