جلسه دوم بود
بهم گفت نون و ماست خونه برات بهتره یا مرغ و مسما بیرون؟
گفتم مرغ و مسما بیرون
بعد گفت نههههه غذای بیرون معلوم نیست چی هست و اینا
بهم میگه من فکرام کردم بااااااید نماز بخونی چون برکت زندگیه
ب این فک کن
بش گفتم تفاهم جاییه ک آدما بتونن ب عقاید هم احترام بذارن
منو برد پارک.جلسه اول ماه رمضون بود
این دفعه هم نگف کاپی شاپ
فقط آخرش گف تگ میخوای بریم آبمیوه بخوریم
تعارف نکنیااااا
این آدم خسیسه؟؟؟؟